عمر تلف یعنی همین، همین که بی تو بمیرم
به یاد چشمات بمونم به پای عشقت بشینم
تنهای تنها بمونم با چشم پرخون دلم خیانتاتو ببینم
دست تو رو رها کنم، مرگ و تو آغوش بگیریم
آنگاه که دلتنگی هایم مرا به رویا می برند، هیچ چیز جز لبخند تو حتی در توهم های کودکانه ام شیرین نیست! حتی اگر سال های سال بی تو باشم، حتی اگر دنیا دنیا میان ما فاصله باشد، حتی اگر شب مرگم فرا رسیده باشد… این تویی که می مانی، در خاطرم، در خواب و رویایم… در دنیای کوچکم…