خاطرات سیاه / پایان زمستان

You are currently viewing خاطرات سیاه / پایان زمستان

پایان زمستان …
این تنها خاطره خوب من است از این روزها ، از این روز های تکراری هر ساله من ! پایان روزهای سرد زمستان و آغاز روزهای گرم بهاری ….
سال هاست این روز ها را می بینم و به فردایی بهتر می اندیشم و به آینده دل می بندم و باز هم شکست می خورم اما باز هم با آمدن این روزها امیدوار می شوم و دوباره تلاشی بیهوده می کنم و باز هم همه چیز تکرار می شود…
هرچند این روزها مثل هر سال جوانه امید در دلم زنده میشود اما همین روز های نفرین شده هستند که یادآور دردناک ترین و سیاه ترین روز های زندگیم هستند … روزهایی که همه چیز را از دست دادم ، همه آنچه داشتم را به تقدیر باختم و رویاهایم بر باد رفت ….
مدت هاست گام به گام با گذر روزگار سیاه من ، به سمت آینده می روم ، به سمت مقصدی  که می دانم نهایتش خاموشی است  ، به سمت دنیایی سراسر سیاهی … ولی بازهم تلاش می کنم به امید روزی که همه این مصایب را پشت سر بگذارم و از خاموشی و تنهایی زندگی گذر کنم  …
کاش روزی بیاید که آرزو های بر باد رفته ام زنده شوند و مرا با خود همراه سازند ….
کاش…

دیدگاهتان را بنویسید