سپید / آنی که تو نباشی

You are currently viewing سپید / آنی که تو نباشی

خاکی تر از همیشه
آسمان
سرد و روشن
در قلب من نشسته
ابرها
دور از سپهر
باران
یسیر و تنها
خاک و فلک یکی اند
آنی که تو نباشی
آب رنگ خون گرفته
خاک فامِ آبی
در جهانِ دلِ من
آسمان و زمینم
راهی به جز رسیدن
به یکدیگر نباشد
آنی که تو نباشی
تا تو
باشی بی من
تا من
باشم بی تو
عرش و فرشی نباشد
روحی و دلی بمیرد
آنی که تونباشی

بیشتر بخوانید:  سپید / یادگار

سپید؛ آنی که تو نباشی

اگر به مطالعه سایر اشعار سپید من علاقه‌مند هستید، بخش اشعار سپید را در ای‌پی‌بلاگ دنبال کرده و از آخرین مطالب این بخش دیدن کنید. نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما درباره‌ی هر یک از اشعار و متون را نیز می‌توانید از بخش‌های نظرات و ارتباط با من بیان کنید.

دیدگاهتان را بنویسید