سال مرگ / زندگی جاری

You are currently viewing سال مرگ / زندگی جاری

همه چیز در تفکر ما خلاصه می شود، همه اتفاقات، همه پیروزی ها، همه شکست ها، همه عشق ها و همه نفرت ها؛ مهم نیست در بیرون از ما چه اتفاقی می افتد، مهم این است در درون ما چه چیزی جاری است، داشته ها و نداشته های درونمان چیست و زندگی در خودِ واقعی ما چگونه می گذرد…
چه خود را در دنیایی بی حد و اندازه ببینیم، چه خود را در سلول انفرادی یک زندان تاریک، همه چیز به زاویه ای بستگی دارد که از آن، جهان بیرونمان را می بینیم. اینکه از کدام شکاف به دنیای بیرون بنگریم، همه چیز را تغییر می دهد. گفتن و نوشتن از تغییری که می توان با نگاهی متفاوت به همه چیز ایجاد کرد درست به همان اندازه پوچ است که گریختن از این تغییرات و زندگی بر خطی ثابت و تکراری عبث است، چراکه همه ما این تفاوت ها را می دانیم…
اگر مثل من در دنیایی سیاه و بی رنگ زندگی کنید، این زخم دیرین را بارها و بارها حس کرده اید و برای تغییر آنچه دنیایتان را فراگرفته گرفته تلاش ها کرده اید، مهم نیست چقدر این تلاش ها را مفید می دانید، مهم نیست چه اندازه به پیروزی خود باور دارید و اهمیتی ندارد به کجاها رسیده اید، حقیقت بی تغییر است، اگر همه این تلاش ها نتیجه بخش و پیروزمندانه بوده است، چرا هنوز خود را در جهانی تاریک و سیاه می بینید. چه باور کنید و چه نکنید، زندگی در تاریکی دنیا همین نتیجه را دارد و اگر به نتیجه ای جز این دست یافته در گوشه ی دیگری از جهان بوده اید و جایگاهتان در جهان را اشتباه یافته اید.
بودن در دنیای سیاه درونم، تلاش برای برون رفت از این تنهایی بی حد و حصر، امیدوار بودن به پیروزی هایی که هرگز بدان ها دست نخواهم یافت و تغییر در نگاهم به دنیای سایرین، هیچ یک تفاوتی را رقم نمی زند و تاریکخانه ای کوچک در کنج دنیای ویران من، شب مرگ را سال به سال، روز به روز و لحظه به لحظه برایم تداعی می کند و هر ثانیه تکرار می شود و تکرار… این همه آن چیزی است که همیشه با من بوده است… اما…
اما… اما گاهی یک حادثه، یک حرف، یک حس و حتی یک اشاره نیز می تواند این روند را تغییر دهد و زاویه ای جدید برای مشاهده دنیا برایم نمایان سازد! شاید نتیجه تماشای این منظره جدید، گامی به جلو باشد و یا شاید فرو افتادن در دنیایی تاریک تر از قبل. تجربه، تنها راه دست یافتن به نتیجه چنین اتفاقی است و باید باور داشته باشم زندگی جاری است حتی اگر نخواهم باور کنم.

دیدگاهتان را بنویسید