سال مرگ / فصل جدید

You are currently viewing سال مرگ / فصل جدید

زندگی همه ما ها پر از داستان هایی است که گاه ما علت آن هستیم و گاه معلول آن، داستان هایی که ما را در خود غرق می کنند و روز و شب هایمان را دستخوش تغییر می کند. از داستان های عاشقانه تا کار هایی که هر روز انجام می دهیم، هریک داستانی است که زندگی ما را می سازد، تجربه می شود و آینده ما را تحت تاثیر قرار می دهد. گاهی قصه زندگی ما پر از هیجان می شود و گاه آنقدر کم افت و خیز که زمان می یابیم که داستان زندگی سایرین را بخوانیم، ببینیم و حتی گوش دهیم…
در جهانی که جریان زندگی در آن پر از تکرارهای اجباری نظیر خوردن، خوابیدن، کار کردن، عاشق شدن و … است تلاش برای شکستن قفل تکرار کاری کاملا عبث است، اما میل به تقاوت است که بسیاری از راه ها را هموار کرده است و بسیاری از زندگی ها را دگرگون. چه بخواهیم و جه نخواهیم گاهی لازم است نگاهی به راهی که رفته ایم بیندازیم، درس بگیریم، تصمیم بگیریم و نقطه ای در پایان داستان جاریمان بگذاریم و سر خط جدیدی برویم و راه جدید را بیازماییم و فصل جدید زندگی را تجربه کنیم.
برای من اما همیشه داستان یکسان بوده است و همه چیز همچون چرخه ای بی پایان تکرار شده است، بودن و نبودن ها، امید و یأس ها، شادی ها و غم ها و عشق و نفرت ها، همه یکی پس از دیگری در جریان بوده اند و هر بار در زمان خود تکرار شده اند. این تکرار بی پایان اساس زندگی من شده است و همه سطرهای داستان زندگی مرا به خود اختصاص داده است. داستانی که تنها کافی است یک خط از آن را بخوانید و پس از آن از همه چیز آگاه شوید و به راحتی همه تکرارها را پیش بینی کنید. داستانی که شاید برای سایرین تجربه، عبرت، شوخی یا هر چیز دیگری باشد اما برای من تنها یه چیز است، زندگی!
میل به تغییر هرچند ناچیز اما هنوز هم در من وجود دارد و حالا شاید بتوانم کمی راحت تر از تغییر سخنی بگویم، تغییری که متفاوت از روزها و سال های پیشین است و دیگر جزئی از چرخه تکراری زندگی من نیست. با این که دیگر توان نوشتن داستان جدیدی در وجودم نیست اما می خواهم تلاشی کنم برای نوشتن فصل جدید زندگیم و دست کم از این چرخه معیوب و دردناک خود را رها کنم و دنیایی دیگر را تجربه کنم. شاید کلیشه ای ترین توصیف کاری که می کنم این باشد نقطه ای سر این سطرهای تکراری…

دیدگاهتان را بنویسید