برگردان / بیرون ؛ نوشتاری از شارلوت اریکسون نویسنده سوئدی

You are currently viewing برگردان / بیرون ؛ نوشتاری از شارلوت اریکسون نویسنده سوئدی

بیرون برو. به هیچکس نگو و تلفنت را با خود نبر. راه بیفت و آنقدر راه برو که دیگر جاده‌ها را مانند کف دستت نشناسی، زیرا ما همه روزه همان راه را می‌رویم، سوار اتوبوس می‌شویم و دوباره به خانه باز می‌گردیم. در خواب راه می‌رویم و به ماهیچه‌هایمان می‌آموزیم که چگونه بدون فکر کردن کار کنند و من از تو می‌خوام که به جایی بروی که تاکنون نرفته‌ای و از تو می‌خواهم که بنگری. تلاش نکن چیزی بیرون از آن بیابی، چون نمی‌توانی. تلاش نکن از آن استفاده کنی، چون نمی‌توانی. و این نکته‌ی اصلی است. فقط قدم بزن، نگاه کن و اگر دوست داشتی بنشین. و تنها، همان چیزی که هستی با همان چیزی که داری باش، و درک کن که همین برای خوشبختی کافی است.

بیرون ، درست پشت پنجره یک دنیای بزرگ وجود دارد. نادانی اگر آن را از دست بدهی.

بیرون ؛ ترجمه‌ی آزاد و همراه با تصرف نوشتاری از شارلوت اریکسون نویسنده، ترانه سُرا و تهیه کننده معاصر سوئدی است. پیش از این نیز نوشته‌ی آغازی نو، از کتاب جاده خالی و بطری های شکسته این نویسنده معاصر را منتشر کرده بودم. این دومین متن از نوشتارهای شارلوت اریکسون در ای پی بلاگ است.

تصویر: دنیا را بگرد، اثری از ایوان یگون، نقاش معاصر کنیایی.

“Go outside. Don’t tell anyone and don’t bring your phone. Start walking and keep walking until you no longer know the road like the palm of your hand, because we walk the same roads day in and day out, to the bus and back home and we cease to see. We walk in our sleep and teach our muscles to work without thinking and I dare you to walk where you have not yet walked and I dare you to notice. Don’t try to get anything out of it, because you won’t. Don’t try to make use of it, because you can’t. And that’s the point. Just walk, see, sit down if you like. And be. Just be, whatever you are with whatever you have, and realise that that is enough to be happy.

There’s a whole world out there, right outside your window. You’d be a fool to miss it.”

Charlotte Eriksson

بیرون

دیدگاهتان را بنویسید