گاهی برای رفع یک احساس بد، صحبت با یک دوست نزدیک کافی است، اما هستند زمانهایی که صحبت کردن با یک دوست، غمها را بیشتر و احساسات بد را بدتر خواهند کرد. دلتنگی، محرک اصلی بسیاری از احساسات تلخ است.
یک صحبت ساده، درد دلی دوستانه، گفتن از زندگی روزمره و اتفاقاتی این چنین، علتی هستند برای دلتنگی، و دلتنگی، علتی ساده برای بغض، اشک، آه و دردهایی که درمان آسانی ندارند.
امروز من، روزی پر از احساسات تلخ است. روزی که دلتنگی حرف اول را میزند و تنهایی حرف آخر را. امروز را با یک صحبت ساده با یک دوست میتوان به بهترین لحظات تبدیل کرد و یا با همین صحبت ساده، به روزی دردناک که بغض سنگین، کمترین ارمغانش است.
احساسات تلخ امروز من، دستاورد دیروز است و مالک فردایم. نه دیروز قادر به گریز از آنها بودهام، نه امروز میتوانم و نه فردا خواهم توانست. روزی که هیچ کاری از من برای آنان که دوستشان دارم، بر نمیآید، روزی است که تلخترین احساسات دنیا، در من زندگی میکند؛ و چه غم انگیز است روزگار من که هیچگاه نتوانستهام یاری باشم برای آنان که دوستشان دارم.
احساسات این روزهای من تلخ است، تلختر از همیشه و گاهی خود از درک آن عاجز میشوم و توان گفتن هیچ سخنی از آن ندارم. نوشتن همین چند خط هم آسان نبوده، شاید هنوز هم باور نمیشود همینها را نوشتهام. شاید اثر آمدن پاییز باشد، شاید درد این روزها طاقتم را طاق کرده است، شاید هم خرابیها خرابتر از همیشه شده است.
احساسات تلخ
تصویر: جملهای از نورمن کازینز، روزنامه نگار، نویسنده، استاد دانشگاه و مدافع صلح جهانی امریکایی است.
«تلاش ابدی هر انسانی شکست دادن تنهاییش است.»
The eternal quest of the individual human being is to shatter his loneliness.
Norman Cousins