آنگاه که انسانها میمیرند، ناپدید میشوند. صدایشان، خندههایشان، هرم نفسهایشان، گوشت بدنشان، در نهایت استخوانهایشان. همهی خاطرات آنها متوقف میشود. این اتفاق هم ناراحت کننده است و هم طبیعی. با این حال، یک استثنا برای این نابودی وجود دارد. در کتابهایی که آنها مینویسند، آنها هنوز هم وجود دارند. میتوانیم آنها را دوباره بیابیم. شوخیهایشان، لحن صدایشان، حالات روحیشان. با نوشتن کلمات میتوانند شما را نارحت و یا شاد کنند. میتوانند به شما آرامش دهند، شما را گیج و بهت زده کنند، شما را دگرگون دهند. همهی اینها در حالی است که آنها مردهاند. همانند اجساد منجمد شده در یخ، که بنا بر قوانین طبیعت باید از بین بروند، با معجزهی جوهر بر کاغذ، باقی میمانند. این خود گونهای از سحر و جادو است…
جوهر برگرادنی آزاد همراه با تصرف از بخش کوتاهی از کتاب افسانهی سیزدهم (The Thirteenth Tale) نوشتهی دایان استرفیلد است. افسانهی سیزدهم اولین و مشهورترین کتاب نوشته شده توسط اوست که در هفتهی اول انتشار، عنوان نخست در فهرست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز را از آن خود کرد و چندی بعد هم فیلمی اقتباسی از این کتاب با نام مشابه، افسانهی سیزدهم ساخته شد.
تصویر: نقاشی انتزاعی موسوم به «ستایش» با تکنیک جوهر روی کاغذ، اثری از کیو هاسِگاوا نقاش و بازیگر ژاپنی است. این نقاشی با رنگدانههای خالص جوهر ژاپنی روی کاغذی خاص به نام Kumohada کشیده شده است.
People disappear when they die. Their voice, their laughter, the warmth of their breath. Their flesh. Eventually their bones. All living memory of them ceases. This is both dreadful and natural. Yet for some there is an exception to this annihilation. For in the books they write they continue to exist. We can rediscover them. Their humor, their tone of voice, their moods. Through the written word they can anger you or make you happy. They can comfort you. They can perplex you. They can alter you. All this, even though they are dead. Like corpses frozen in the ice, that which according to the laws of nature should pass away is, by the miracle of ink on paper, preserved. It is a kind of magic.
Diane Setterfield