روزی او بازگشت برگردان شعری از کنت استیون شاعر اسکاتلندی

You are currently viewing روزی او بازگشت برگردان شعری از کنت استیون شاعر اسکاتلندی

روزی او بازگشت با خبرهایی
از رشته‌ای سپید که فرسنگ‌ها رفته

سریع‌تر رفت و در دریا شکست
خنکیش شیرین، سبزآبیش عمیق

هنگام غروب بازگشتند خسته
گفتند و نگفتند

آن شب شب نبود
آبی آسمان خیلی روشن‌تر

می‌شد قدم زد
تنها، فرسنگ‌ها

آن‌ها نخوابیدند، چون نیازی نبود
در عوض نشستند، تماشا کردند

همچون کودکی در پسِ پنجره
که رها کرد برای بازی تابستانش را

روزی او بازگشت

روزی او بازگشت برگردان آزاد همراه با تصرف شعری بی‌نام، از کنت استیون است. این شعر در واقع خلاصه‌ای از شعری بلند در کتاب شعر «دیردا در اندوه» است. دیردا در اندوه در اصل نام افسانه‌ای ایرلندی است که قدمت آن به صدها سال قبل باز می‌گردد. کنت استیون نویسنده و شاعر اسکاتلندی، با الهام گیری از این افسانه، مجموعه شعری را منتشر کرده است که شعر روزی او بازگشت نیز از همین کتاب انتخاب شده است. پیش از این، در اوایل قرن بیستم،‌ جان میلینگتون سینگ نیز نمایشنامه‌ای سه نفره به همین نام و بر اساس همین افسانه نوشته بود. این نمایش برای اولین بار در سال ۱۹۱۰ در انگلستان به روی صحنه رفت.

داستان این شعر از این قرار است که دیردا برای رسیدن به عشقش و فرار از دست کنچور، پادشاه امین ماچا (منطقه‌ای باستانی در نزدیکی شهر آرما در ایرلند شمالی)، از ایرلند به آرگایل و بوت در اسکاتلند می‌گریزد. این شعر لحظه‌ای را روایت می‌کند که عشاق داستان،‌ دیردا و نِیش، در سواحل آرگایل لحظه‌ای بی‌نظیر از شادی را تجربه می‌کنند.

+ تصویر: سواحل جزیره‌ لوکبویی در ایالت آرگایل و بوت اسکاتلند.

بیشتر بخوانید:  سفر ؛ برگردان شعری از ماری اولیور شاعر معاصر امریکایی

One day he came back with news
of a white strand that ran for miles

They sped there and broke out into the sea
the delicious cool of it, the blue-green deep

When evening came they trailed back tired
talking and not talking

That night there was no night
the sky held its blue, so light

they could have walked
for miles and miles unguided

They did not sleep, there was no need
instead they sat and watched

like children at a window
with all the summer left to play

Kenneth Steven

دیدگاهتان را بنویسید