میپنداشتی که در پاییز غمگین باشی. بخشی از تو هر سال با افتادن برگها از درخت پاییزی و برهنه شدن شاخههایش در برابر باد و سرمای سخت زمستان، میمرد. اما تو میدانی بهاری همواره وجود خواهد داشت، همانگونه که میدانی رودخانه پس از انجماد، دوباره روان خواهد شد. آنگاه که رگبار بارانهای سرد میباریدند و بهار را میکشتند، به نظر میرسید که فرد جوانی بیدلیل کشته شده بود.
ارنست همینگوی
شعری برای درخت پاییزی
پاییز، برگها، سقوط؛ مرگ، گلها، دور افتاده؛
شبهای دراز و روزهای کوتاه
با من میگوید هر برگ از خوشی
لرزان میافتد از درخت پاییزی
امیلی برونته
درختان پاییزی برگردان آزاد و همراه با تصرف از بخشی بسیار کوتاه از کتاب ضیافت سیار ارنست همینگوی و نیز بخشی از شعری کوتاه از امیلی برونته است. واضح است ارنست همینگوی و امیلی برونته چندان نیازی به معرفی ندارد. هر دوی این افراد که نوشتههایشان برای برگردان به فارسی انتخاب شدهاند، از نویسندگان برجستهي تاریخ هستند و آثار متعدد و مشهوری دارند.
ارنست هینگوی یکی از معروفترین نویسندگان امریکایی است که پایهگذار سبک نوشتاری «وقایعنگاری ادبی» و برنده جایزه نوبل ادبیات است. امیلی برونته هم یکی از مشهورترین نویسندگان انگلیسی است و رمان بلندیهای بادگیر او شهرت جهانی دارد.
+ تصویر: درخت پاییزی یکی از نقاشیهای گالری ناتا اس (Nata S).
You expected to be sad in the fall. Part of you died each year when the leaves fell from the trees and their branches were bare against the wind and the cold, wintery light. But you knew there would always be the spring, as you knew the river would flow again after it was frozen. When the cold rains kept on and killed the spring, it was as though a young person died for no reason.
Ernest Hemingway, A Moveable Feast
Fall, leaves, fall; die, flowers, away
Lengthen night and shorten day
Every leaf speaks bliss to me
Fluttering from the autumn tree
Emily Bronte