داستانک پنج قلمرو زندگی نوشته مارک تواین / فصل سوم / شهرت

You are currently viewing داستانک پنج قلمرو زندگی نوشته مارک تواین / فصل سوم / شهرت

فصل سوم: شهرت

پری به او گفت: «یک بار دیگر انتخاب کن. اطمینان دارم این سال‌ها به تو درس‌ها آموخته است. سه هدیه باقی مانده و فقط یکی از آن‌ها ارزشمند است. این را به یاد داشته باش و با احتیاط انتخاب کن.»
او تفکری طولانی کرد و پس از آن شهرت را انتخاب کرد؛ پری آهی کشید و از آن‌جا رفت.

سال‌ها گذشت و روزی پری دوباره بازگشت، پری پشت سر او ایستاده بود، او که تنها و به دور از شهرت و محو شده، غرق در افکارش نشسته بود. پری از افکار او آگاه بود:

«نام من جهان را پر کرده بود، و همه مرا ستایش می‌کردند و برای زمان کوتاهی این موضوع به نظرم شیرین بود. چه دوران کوتاهی بود! پس از آن حسادت آمد؛ سپس تخریب؛ سپس رسوایی؛ پس از آن نفرت و بعد از آن آزار و شکنجه. پس از همه‌ی این‌ها تمسخر آمد، اتفاقی که آغازی بر پایان بود. در پایان اما ترحم آمد که در واقع خاکسپاری و پایان شهرت بود. تلخی و بدبختی شهرت! نخست هدفی برای افترا، برای تحقیر و برای ترحم در دوران زوالش.»

بیشتر بخوانید:  داستانک پنج قلمرو زندگی نوشته مارک تواین / فصل دوم / عشق

+ پنج قلمرو زندگی یا پنج مزیت زندگی، برگردان آزاد و همراه با تصری از داستانک (فلش فیکشن) مشهوری از مارک تواین است…

+ تصویر: نقاشی لذت عشق ، اثری از ژان-آنتوان واتو، نقاش مشهور فرانسوی.

Chapter III

“Choose again.” It was the fairy speaking. “The years have taught you wisdom — surely it must be so. Three gifts remain. Only one of them has any worth — remember it, and choose warily.”
The man reflected long, then chose Fame; and the fairy, sighing, went her way.

Years went by and she came again, and stood behind the man where he sat solitary in the fading day, thinking. And she knew his thought:

“My name filled the world, and its praises were on every tongue, and it seemed well with me for a little while. How little a while it was! Then came envy; then detraction; then calumny; then hate; then persecution. Then derision, which is the beginning of the end. And last of all came pity, which is the funeral of fame. Oh, the bitterness and misery of renown! target for mud in its prime, for contempt and compassion in its decay.”

دیدگاهتان را بنویسید