همهي آن چیزی که میدانم این است که تمامی این سالها را در جستجوی چیزی گذراندم، نوعی جایزه که فقط اگر واقعاً واقعاً به اندازهی کافی تلاش میکردم لیاقتش را داشتم. اما دیگر آن را نمیخواهم، حالا چیز دیگری میخواهم، چیزی گرم و امن، چیزی که بتوانم به آن بازگردم، بیتوجه به اینکه چه کار میکنم و چه کسی خواهم بود. چیزی که آنجا باشد، همیشه، مثل آسمان فردا. این چیزی است که حالا میخواهم و فکر میکنم این چیزی است که تو میخواهی. اما بهزودی خیلی دیر خواهد شد. ما تغییر خواهیم کرد. اگر شانسمان را الآن امتحان نکنیم، ممکن است شانس دیگری برای هیچیک از ما وجود نداشته باشد.
آنچه من میخواهم
آنچه من میخواهم برگردان آزاد همراه با تصرف بخشی کوتاه از کتاب وقتی یتیم بودیم اثر کازو ایشیگورو است. کازو ایشیگورو نویسندهی شهیر ژاپنی-انگلیسی است که به تازگی جایزه نوبل سال ۲۰۱۷ را از آن خود کرد. ایشیگورو آثار مشهور بسیاری دارد که از میان آنها بازمانده روز، تسلیناپذیر، وقتی یتیم بودیم و هرگز رهایم مکن شهرت بیشتری دارند. متن فوق از کتاب وقتی یتیم بودیم انتخاب شده است. این کتاب در سال ۲۰۰۰ میلادی چاپ شده و نامزد دریافت جایزه بوکر نیز بوده است.
All I know is that I’ve wasted all these years looking for something, a sort of trophy I’d get only if I really, really did enough to deserve it. But I don’t want it anymore, I want something else now, something warm and sheltering, something I can turn to, regardless of what I do, regardless of who I become. Something that will just be there, always, like tomorrow’s sky. That’s what I want now, and I think it’s what you should want too. But it will be too late soon. We’ll become too set to change. If we don’t take our chance now, another may never come for either of us.
Kazuo Ishiguro, When We Were Orphans