چشات از رفتنت میگه
تو داری دور میشی از من
دلت گیرِ جای دیگه
لبات از عشق و دوست داشتن
چشات از رفتنت میگه
همین حسی که این روزا
کنارش توی چشماته
یه روزی با منم داشتی
و میگفتی عشق باهاته
شاید من لایقت نیستم
شاید تو از دلم سیری
میدونم بی من خوشحالی
که داری از پیشم میری
روزا بی عشق تو تنها
شبام با یاد تو بارون
چه پاییز نفس گیری
دلم با رفتن تو خون
دوراهی جلو چشم ماس
باید رد شیم از همدیگه
لبات از موندن و ساختن
چشات از رفتنت میگه
جداس راهت از دنیام و
دیگه بی معنی موندن
باید بار سفر رو بست
به سمت مقصد بودن
برو اما یادت باشه
من اینجا هستم و هستم
شاید یه روزی برگردی
به اون روز من امید بستم
روزا بی عشق تو تنها
شبام با یاد تو بارون
چه پاییز نفس گیری
دلم با رفتن تو خون
+ تصویر: نقاشی «اشتیاق» اثری از تینا کریستفیلس، نقاش جوان امریکایی.