مرا با شامگاهان آشنایی بوده؛ برگردان شعری مشهور از رابرت فراست

مرا با شامگاهان آشنایی بوده که رفته و برگشته بوده‌ام زیرِ باران و گذشته بوده‌ام از دورترین کورسوی شهر نگریسته بوده‌ام به تنهاترین کوچه‌ی شهر بگذشته بوده‌ام از ضربتِ شبگرد…

۰ دیدگاه

این مرگ نبود! برگردان شعری زیبا و خواندنی از امیلی دیکنسون

این مرگ نبود، چراکه هنوز ایستاده‌ام و همه‌ی مردگان، بر زمین افتاده‌اند این شب نبود، زیرا همه‌ی ناقوس‌ها برای اعلام نیمروز به سخن آمده‌اند این زمستان نبود، چراکه بر تنم…

۰ دیدگاه