عاشقی کردن یعنی آسیب‌پذیر بودن. عاشق هر چه که باشی، قلبت در هم می‌ریزد و احتمالاً شکسته نیز خواهد شد. اگر می‌خواهی هیچگاه به قلبت آسیبی نرسد، نباید قلبت را…

و بعدها دریافتم که اگرچه ما همسفرانی عالی بودیم، اما دستِ آخر چیزی بیشتر از دو کره‌ی فلزی در دو مدار جدا از هم نشدیم. هرچند از دوردست به مانند…

هرکجا بروم... جزیره‌ای خواهد بود و اقیانوسی می‌زنند حلقه گرداگردِ من تا پایان راه بی‌تعلق به نامی که می‌خوانندمان می‌رویم به جستجو گرچه آنچه در پس و آنچه نگه‌مان می‌دارد…

به باور من، تنها یک بار در زندگی کسی را خواهی یافت که بتوانی دنیایت را حول او بسازی. با او از چیزهایی سخن بگویی که هرگز با هیچکس در…

شاید مهم‌ترین توانایی ذهن ما، توانایی کنار آمدن با درد باشد. تفکرات کلاسیک به ما چهار دروازه ذهن را می‌آموزد که هر کس، بسته به نیازهای خود از آن‌ها عبور…

آیا امروز یک روزی پاییزی حقیقی نیست؟ همان روزی که هنوز هم سودا زده‌ی آنم، روزی که زندگی و طبیعت هم آهنگ می‌شوند. پرندگان با هم از مهاجرت سخن می‌گویند،…

ما با کلمات زندگی می‌کنیم و نفس می‌کشیم. ... کتاب‌ها بودند که به من این حس را القا کردند که شاید کاملاً تنها نباشم. کتاب‌ها با من صادق هستند، و…