حقیقت محضِ جهان؛ برگردان نوشتاری کوتاه از کورمک مککارتی
زیرِ نوری خاکستری بیرون آمد، ایستاد و برای لحظهای کوتاه، حقیقت محضِ جهان را به نظاره نشست. سرمای بیرحمی که بر گیتی ناکام چنبره زده؛ تاریکی غیرقابل تحمل؛ کور سوی…
زیرِ نوری خاکستری بیرون آمد، ایستاد و برای لحظهای کوتاه، حقیقت محضِ جهان را به نظاره نشست. سرمای بیرحمی که بر گیتی ناکام چنبره زده؛ تاریکی غیرقابل تحمل؛ کور سوی…
اما با این حال، هر از چند گاهی ضربت سخت خنجر تنهایی را احساس میکنم. همین آبی که مینوشم و همین هوایی که تنفس میکنم، به سوزنی برنده و بلند…
روزی خواهد آمد که همهی ما مُردهایم. تک تک ما! زمانی فرا خواهد رسید که هیچ انسانی باقی نمیماند تا به خاطر آورد که تاکنون کسی وجود داشته و یا…
چه میشود اگر روزی و یا شبی شبحی بر تو ظاهر شود و تو را با خود به تنهای تنهاترین لحظهی زندگی ببرد و بگوید: «تو باید این زندگی که…
مردم من را دیوانه خطاب میکنند؛ لیکن پرسشی که همچنان بیپاسخ مانده این است که آیا دیوانگی عالیترین درجهی ذکاوت است یا نیست؟ بیاندازه باشکوه است یا نیست؟ ژرف است…
ما در کنار هم مینشینیم و در سکوت، جهانِ پیرامون خود را تماشا میکنیم. برای آموختن همین موضوع، یک عمر زمان نیاز است. به نظر میرسد که فقط قدیمیترها میتوانند…
روی صحبت من با دیوانگان است، آنان که ناجور به نظر میرسند، سرکش هستند و اغتشاش میکنند. آنان که همه چیز را به گونهای متفاوت میبینند. سرسپرده به قوانین نیستند…