برگردان شعر موقوف عشق / بخش دوم / مفهوم روح
آیا باید همه را ترک کنم و به ریسمان عشق چنگ بیندازم کدام راه مرا به مفهوم روح خواهند رساند آنجا که با خیالی راحت با بالهای خوشی پرواز میکنم…
آیا باید همه را ترک کنم و به ریسمان عشق چنگ بیندازم کدام راه مرا به مفهوم روح خواهند رساند آنجا که با خیالی راحت با بالهای خوشی پرواز میکنم…
نوشتن از تنهایی گاهی سختترین کار زندگی است، در دنیایی که هیچ زبان مشترکی برای سخن گفتن با کسی ندارم، نوشتن از آنچه مرا در خود فرو میخورد کار آسانی…
بادهای پاییزی دوباره وزیدن گرفته و غم، بر وجود من مسلط گشته است. نمیدانم چه پیوندی میان وزش بادهای پاییزی و درد کشیدن من هست که هر بار بوی آغاز…
گاهی نوشتن از همیشه برایم سختتر میشود، گاه نمیتوانم آنچه میخواهم را بنویسم و گاه آنچه مینویسم آن چیزی نیست که باید باشد. امروز شاید یکی از همین روزهاست و…
برگ دوم هنوز هم وقتی به گذشته مینگرم هیچ چیز را نمیبینم، شاید امروز همان روزهایی است که در آرزویش بودم و شاید هم هنوز روزهای رؤیایی من فرا نرسیده…
تک درخت مرده غرقِ بیبرگی و خشک شاخسارش همه بیبار و ثمر خفته در خوابگه مرگ و عدم جویباران جاری زیر باران چمن و گل بوته و عطر بهار بلبلان…
نقاب9: افسرده پس از گذران روزهایی شیرین با رویا پردازی و خیال بافی، روزگار تلخ مواجه شدن با واقعیتها آغاز میشوند، روزهایی که در مییابیم که هیچ یک از رویاها…
نقاب8: رویاپرداز جایی شنیدم که میگویند دنیا بر سر انگشت کسانی میچرخد که رویاپرداز هستند، شاید این اولین انگیزهی من برای نقابی جدید بود اما بدون شک مهمترینش نبود. نگاه…
سکوتی توی چشماته که آتیش زده دنیامو کنارم هستی و اما رها کردی تو دستامو میخوای باور کنم نیستی بری خوشحال و آسوده شبا غرق خیالی شی که رفتن آرزوم…
در سوگ ماندهام و از نوشتن میترسم، از بیان حسی که در وجودم هست، از دردی که قلبم را فراگرفته و از مرگ عزیزی که مرا در خود شکسته است.…