نوشتار مهمان؛ برگردان شعر «مادر» از دریا حلبچهای به قلم زانا کردستانی
شعر مادر از دریا حلبچهای و برگردان زانا کردستانی: مادرم بابت آن خطاهایی که کردهام، بگذر از من آنهایی که تو را آزردند و ناراحت کردند چرا که از دنیای…
شعر مادر از دریا حلبچهای و برگردان زانا کردستانی: مادرم بابت آن خطاهایی که کردهام، بگذر از من آنهایی که تو را آزردند و ناراحت کردند چرا که از دنیای…
بنگر به آینه و باز گو با رخسارت که حال فرا رسیده زمان تغییرت در جوانی تو گر خود را باز نسازی خواهی ربود شادی مادری را ز انسانی که…
من پیشتر بودهام اینجا کِی و چطورش را نمیدانم اما سبزهی آن سوی در عطری آشنا نوای افسوس و فانوس ساحل برایم آشناست تو پیشتر آنِ من بودی کِیاش را…
عاقبت چون که شوی بیکالبد روزگاران بنهی چون تاجی بر سر و صد کاخ را شوی مَلِک حُکم عالم کنی و شاهِ جهان غایتت دور نباشد از دگران زیر خاکند…
زیرِ نور، بسی پایینتر زیرِ چمن و زیرِ خاکِ گور پایینتر از سرداب پایینتر از ریشهی شبدر فراتر از دسترس بسی دور از دست فراتر از آفتاب در درازترین روزها…
دقیقاً خاطرم نیست که داستان خیام و من از کجا شروع شد، شاید خیام خوانیهای شبانهی پدرم در دوران کودکی مرا شیفتهی رباعیات ماورایی حکیم نیشابوری کرده باشد؛ شاید هم…
این روزها که همه درگیر ویروس کووید 19 (کرونا) هستیم و هر روز خبرهای ناگواری از پیشرفت این ویروس مرگبار به گوش میرسد، تنها خبرهای مرتبط با تولید واکسن و…
باور دارم که تخیل از دانش قویتر است، افسانه بر تاریخ چیره میشود، رویاها پر قدرتتر از واقعیتها هستند، امید همواره بر تجربه فائق میشود، خنده تنها درمان غم و…
چشم در چشم باد، خیره میشوم به تشویش خاک در توفانی از مرگ، در آن لحظه که عزیزی جهانِ فانیِ تاریک را به سوی نوری ابدی ترک میکند. من، درد،…