زمان معلق؛ شعر سپید
کاش امشب و در این لحظه شود جهانم از حرکت خالی و زمان مبهم، معلق و بیهوده شود خاطرات سوی ابدیت راهی و آینده چو روزگاران محال رنگ گذشته گیرد…
کاش امشب و در این لحظه شود جهانم از حرکت خالی و زمان مبهم، معلق و بیهوده شود خاطرات سوی ابدیت راهی و آینده چو روزگاران محال رنگ گذشته گیرد…
آینهای در دست تصویر تو در من تماشایی نیلگون آرامِ اقیانوسها تابان اختران نگاهت در چشم من آسمان آبی و تیرگی ابرها رهسپار هور میشوی و آبگینه چشمهی نور دستانم…
خیلی از ما روزایی رو تجربه میکنیم که زندگی خیلی ناگهانی و غافلگیر کننده چنان نهیبی بهمون میزنه که ساعتها و بعضی وقتا هم روزها وقت لازمه تا از شوک…
این روزها هر از گاهی که به آینه مینگرم، حس دلتنگی غریبی مرا فرا میگیرد. شاید هنوز چیزی در گذشته باقی مانده است که مرا دلتنگ خود میکند و شاید…
رسم تباهی غم و تنهایی و غصه با دلی که درد داره من و احساسی که رفته چشمی که هر روز میباره نه خیالی از تو اینجاست نه نفس تو…
در سیاهی تنهادر غربتمغریبهبغض است و اشک و گریهمهمان خانهی دلبیرمق و شکستهدیگر نفس بریده پرسهی مرگو نیستیدر کوچهیخیالمراه گریز بستهفکر رهایی مردهپرواز، غرق پوچیشکسته پر و بالم شب و…
سایهی سیاهی زنده ولی چو مُرده نای نفس ندارم از زندگی پشیمان جانِ قفس ندارم در کنج هر اتاقی در سایهی سیاهی این منِ مانده تنها در حسرت رهایی راهیِ…
بخش دوم از دیالوگهای منتخب سریال مظنون (Person Of Interest)، قسمتهای 5 تا 15: سیاهترین قلبها الریش کول (با بازی آلن دیل): به خاطر کشورم، کشورم رو ترک کردم و…