چشم در چشم باد؛ دفتر دردنامه
چشم در چشم باد، خیره میشوم به تشویش خاک در توفانی از مرگ، در آن لحظه که عزیزی جهانِ فانیِ تاریک را به سوی نوری ابدی ترک میکند. من، درد،…
چشم در چشم باد، خیره میشوم به تشویش خاک در توفانی از مرگ، در آن لحظه که عزیزی جهانِ فانیِ تاریک را به سوی نوری ابدی ترک میکند. من، درد،…
گویا داستان همواره ثابت است، همه چیز تکرار میشود. افراد، حرفها، اتفاقات، زمانها و مکانها متفاوت است اما نتایج همواره یکسان هستند. مهم نیست که چه کسی باشد، چه زمانی…
اگر خود و دشمنتان را میشناسید، لازم نیست از نتیجه صد جنگ بترسید. اگر خود را میشناسید اما دشمن را نه، برای هر پیروزی، رنج شکست را خواهید کشید. اگر…
روزی او بازگشت با خبرهایی از رشتهای سپید که فرسنگها رفته سریعتر رفت و در دریا شکست خنکیش شیرین، سبزآبیش عمیق هنگام غروب بازگشتند خسته گفتند و نگفتند آن شب…
شکست هاروی اسپکتر (با بازی گابریل مکت): الان وقت رفتنه، من میتونم 12 نفر از اعضا رو اسم ببرم که همیشه حمایتت میکنن. ما میتونیم حمایت همهی اعضا رو داشته…
سال نو آغاز شده و همه چیز در حال نو شدن است، از طبیعت گرفته تا دنیای انسانها. آغاز سال جدید، آغاز نوشتار فصلی دیگر از دفتر زندگی همهي ماست.…
روزها در گذرند، من، تو و همهی آنچه که ما دنیا مینامیم میگذرند... بد وخوب، سخت وآسان، تلخ و شیرین... چه ظاهراً و چه واقعاً، همه پذیرفتهایم که اینجا محل…
هنوز هم دور می شوم، دورتر و دورتر... گویی در این جهان هیچ چیز را پایانی نیست و آنچه هست همیشه هست و آنچه نیست هیچگاه نه بوده و نه…
زندگی تو را خواهد شکست و هیچکس نمی تواند از تو در مقابلش محافظت کند، حتی تنهایی! تمایل به تنهایی نیز تو را می شکند. باید عاشق شوی، باید احساس…
تو بودی و همه دنیام چه زیبا همه فکر و خیالم غرق رویا کنار تو همه چی عاشقانه تموم فکر و ذکرم صادقانه چه ساده رنگ خاطره گرفتن همون روزا…