زیبای دلربا؛ برگردان غزل شماره ۴ ویلیام شکسپیر
زیبای دلربا چرا میکنی صرف تنها برای خویشتن این زیبایی؟ طبیعت نبخشیده، که وام میدهدت و تو را وام خواهد داد، گر تو نیز ببخشی پس ای زیبای تنگنظر، چرا…
زیبای دلربا چرا میکنی صرف تنها برای خویشتن این زیبایی؟ طبیعت نبخشیده، که وام میدهدت و تو را وام خواهد داد، گر تو نیز ببخشی پس ای زیبای تنگنظر، چرا…
بنگر به آینه و باز گو با رخسارت که حال فرا رسیده زمان تغییرت در جوانی تو گر خود را باز نسازی خواهی ربود شادی مادری را ز انسانی که…
چو بگذشت چهل زمستان و نشسته برف بر ابروانت کهنسالی بشد چیره به چهره و تن و جانت گذشت و رفته است حالا شکوه و فر برنایی چو سبزهای بی…
در آرزوی افزونی زیباییهای توام تو ای رز زیبا و نامیرا همه میرند در گذر ایام فقط خاطره میماند بر جا تو اما عاشق چشم رخشانی جهانت را در آتش…
سایههایی که میبینیم ما را سرخوش خواهند کرد سرخوشی هر سایه تصور ذهن ماست ساختهی خیالات ما از هرچه که میبینیم سرخوشی سایهها محو میشود چقدر زود ندارد سرخوشی جایی…
بگذار سنگی نیندازیم در مسیر دو عشق واقعی که رسند به یکدیگر و هم دوست بدارند عشقی که با تغییر شرایط تغییر میکند یا وقتی که یک عاشق بیوفا میشود…
میتوانم قیاست کنم با روزی تابستانی ؟ تو دوست داشتنیتر و ملایمتر از آنی جوانههای ماه می را نسیم میدهد تکان و عجیب کوتاه است این تابستان گاه گرم همچون…