بومِ خیال؛ شعر سپید

بر بومِ خیال می‌کِشم نقشی ز تو چشم‌هایت خیره به دوردست‌ها آبی دستانم قایقی می‌شوند و به دریا می‌زنم انعکاس غروب رنگارنگ خاطراتم را سوی افق پارو می‌زنم دیده می‌شوم…

۰ دیدگاه

نوشتار مهمان؛ برگردان ده شعر از صالح بیچار به قلم زانا کردستانی: بخش اول

ده شعر از صالح بیچار: برگردان از زانا کردستانی، بخش اول: چشم انتظاری، دریایی‌ست... که خشک نمی‌شود و از بین نمی‌رود غروب است و چشم انتظار تو... دلم می‌گوید که…

۰ دیدگاه