پروفسور مریم میرزاخانی اولین زن و همچنین اولین ایرانی برندهی مدال فیلدز، معتبرترین جایزهی ریاضیات جهان، پس از ۴ سال نبرد با بیماری سرطان، در سن ۴۰ سالگی درگذشت.
مریم میرزاخانی در سال ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد، در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ مقام اول المپیاد ریاضی ایران را کسب کرد، در سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵ مدال طلای المپیاد ریاضی جهان را کسب کرد، در سال ۲۰۰۴ در مقطع دکترای ریاضی در دانشگاه هاروارد دفاع کرد، سال ۲۰۰۸ به درجهی استادی در دانشگاه استنفورد نائل شد، سال ۲۰۱۴ مدال فیلدز (معادل جایزهی نوبل برای ریاضیات) را از آن خود کرد و در سال ۲۰۱۶ نیز به عنوان اولین عضو ایرانی آکادمی ملی علوم معرفی شد.
نوشتن دربارهی سطح علمی و شخصیت این دانشمند بزرگ، قطعاً در حد و اندازهي کسی مثل من نیست، به همین دلیل، در ادامه بخشهایی از مصاحبهی مریم میرزاخانی که توسط سایت مؤسسه ریاضیات کلی (Clay Mathematics Institute) در سال ۲۰۰۸ منتشر شده، آورده شده است. (متن کامل مصاحبه)
مصاحبهي پروفسور مریم میرزاخانی
+ اولین بار چه چیزی شما را به سمت ریاضیات کشید؟ اولین خاطرات شما از ریاضیات چه بودهاند؟
در کودکی آرزو داشتم که نویسنده شوم. هیجان انگیزترین سرگرمی من خواندن رمان بود. در واقع هر چیزی که به دستم میرسید را میخواندم. قبل از سال آخر دبیرستان، فکرش را هم نمیکردم که ریاضیات را دنبال کنم. من در خانوادهای با سه خواهر و برادر بزرگ شدهام. پدر و مادرم همیشه حامی و مشوق من بودهاند. برای آنها مهم بود که در آینده شغلی خوب و رضایت بخش داشته باشم. اما به موفقیت و پیروزی اهمیت چندانی نمیدادند. با این که زمان جنگ ایران و عراق بود، اما از جهات مختلف در محیط خوبی بزرگ شدم. برادر بزرگترم، به طور کلی علاقهی زیادی به علم و دانش داشت. او سعی میکرد چیزهایی که در مدرسه یاد گرفته را به من آموزش دهد. اولین خاطرهی من از ریاضی احتمالاً مربوط به زمانی است که او مسئلهی جمع زدن اعداد از ۱ تا ۱۰۰ را به من گفت. فکر میکنم او در یک مجلهی علمی روش گاوس برای حل این مسئله را خوانده بود. راه حل برای من بسیار جذاب بود. این اولین باری بود که از یک راه حل زیبا لذت میبردم، هرچند خودم آن راه را پیدا نکرده بودم.
+ میتوانید در مورد تحصیلات ریاضی خود بگویید؟ به طور خاص چه تجربیات و افرادی بر آن مؤثر بودهاند؟
من از خیلی جهات خوش شانس بودم. جنگ همزمان با پایان دوران ابتدایی من تمام شد. اگر ده سال زودتر به دنیا آمده بودم، موقعیتهای عالی چندانی نداشتم. من به دبیرستان عالی فرزانگان تهران، که معلمان بسیار خوبی داشت، رفتم. آنجا به بهترین دوستم رویا بهشتی آشنا شدم… مدرسهی ما در خیابانی پر از کتاب فروشی بود… به خاطر میآورم قدم زدن در این خیابان و رفتن به کتاب فروشیها، ما را خیلی هیجان زده میکرد… همچنین مدیر مدرسهی ما زنی قدرتمند بود که میخواست ما هم از موقعیتهایی برابر با دانش آموزان مدارس پسرانه برخوردار شویم. بعدها من در المپیادهای ریاضی شرکت کردم که باعث شد دربارهی مسائل سختتر فکر کنم. به عنوان یک نوجوان از چالش لذت میبردم. اما مهمتر از همه، در دانشگاه صنعتی شریف با اکثر ریاضیدانان الهام بخش و دوستانم آشنا شدم. هرچه بیشتر زمانم را صرف ریاضیات میکردم، بیشتر هیجانزده میشدم.
در دانشگاه شریف، من و همکلاسیهایم جلسات غیر رسمی حل مسئله و درس خواندن گروهی داشتیم. دوستی و حمایت همهی کسانی که آنجا و نیز در دانشگاه هاروارد همراهم بودند، به گونههای مختلف کمکهای بسیاری به من کرد. از همهی آنها سپاسگزارم.
+ آیا استاد (معلم خاص) داشتید؟ چه کسی و چگونه به شما در افزایش علاقه به ریاضی کمک کرد؟
افراد زیادی بر تحصیلات ریاضی من اثر گذار بودند، از خانوادهام و معلمان مدرسه، تا اساتید دانشگاه شریف و بعد از آن دانشگاه هاروارد…
روحش شاد و یادش گرامی