امروز بعد از حدود سه ماه فرصتی پیدا کردم که به فیدلی (یه نرم افزار خبرخون که از اون برای پیگیری کردن وبلاگهایی که میخونم استفاده میکنم) یه سری زدم. کلی نوشتهی نخونده از وبلاگنویسایی بود که توی این مدت فرصت خوندنشون رو نداشتم. از فرصت پیش اومده استفاده کردم و در حین انجام کارام، بیشتر از ۱۵ تا نوشتهها از ۱۵ وبلاگ مختلف رو خوندم.
فرصتی برای احوالپرسی
خوندن این نوشتهها بهم یه حس خاصی داد، انگار بعد از مدتها خیلی از دوستام رو دیده بودم و باهاشون احوال پرسی کرده بودم. با اینکه همیشه سعی میکنم با وبلاگهایی که همیشه میخونم در ارتباط باشم و پیگیر نوشتههاشون باشم، اما مشغلهی این روزا باعث شده خیلی وقت پیدا نکنم که البته در تلاشم که با برنامهریزی بهتر فرصت بیشتری برای وبلاگخونی بذارم.
+ امیدوارم بتونم در روزهای آینده فرصتی پیدا کنم که یه نوشتهی مناسب برای معرفی نرم افزار و وبسایت خبرخوان فیدلی (Feedly) توی ایپیبلاگ بنویسم.
نوشتار فوق، یک نوشتار ۱۰۰ کلمهای است…
نوشتار ۱۰۰ کلمهای، ایدهای جدید است که برای گذر کردن از این روزهای پرمشغله در نظر گرفتم. این ایده در واقع نسخهی بومی سازی شدهی داستان ۱۰۰ کلمهای به حساب میآید. داستان ۱۰۰ کلمهای، یکی از سبکهای مینیمالیستی داستاننوسی است که طرفداران خاص خودش را دارد. برای مطالعه تمامی نوشتارهای ۱۰۰ کلمهای نیز میتوانید اینجا را ببینید.