میتوانم قیاست کنم با روزی تابستانی ؟
تو دوست داشتنیتر و ملایمتر از آنی
جوانههای ماه می را نسیم میدهد تکان
و عجیب کوتاه است این تابستان
گاه گرم همچون چشم آسمان درخشان
اغلب اما در پس ابری رخ طلاییش را پوشان
هر زیبایی روزی زیبایش را خواهد باخت
با بخت بد یا راه و رسمی که طبیعت ساخت
جوانی تو اما محو نخواهد گشت
تو زیبایت را نخواهی داد از دست
نه مرگ تو را برای خویش خواهد
چراکه با شعرم همیشه نامت زنده میماند
تا انسانی نفس میکشد و میبینند چشمانی
تا این شعر زنده است، تو جاودان میمانی
جوانی و روزی تابستانی
روزی تابستانی برگردانی آزاد، همراه با تصرف و مفهوم محور از غزل شمارهی ۱۸ از مجموعه غزلیات ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است. روزی تابستانی یکی از مشهورترین غزلهای مجموعه غزلیات شکسپیر است، غزلی زیبا که با بیانی زیبا و احساسی از دوران جوانی و جاودانی هنر با خوانند سخن میگوید. شاید این غزل را بتوان وجهی دیگر غزل از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر نامید، البته شاید…
+ تصویر: نقاشی روزی تابستانی اثری از برت موریسو نقاش شهیر فرانسوی که در سال ۱۸۷۹ خلق شده است.
Shall I compare thee to a summer’s day?
Thou art more lovely and more temperate:
Rough winds do shake the darling buds of May,
And summer’s lease hath all too short a date:
Sometimes too hot the eye of heaven shines,
And too often is his gold complexion dimm’d:
And every fair from fair sometimes declines,
By chance or natures changing course untrimm’d;
By thy eternal summer shall not fade,
Nor lose possession of that fair thou owest;
Nor shall Death brag thou wander’st in his shade,
When in eternal lines to time thou growest:
So long as men can breathe or eyes can see,
So long lives this and this gives life to thee.
William Shakespeare, Sonnet 18