یکی از دعاهای مرسوم ما ایرانیها، دعا برای ۱۲۰ ساله شدن است، اما چرا ۱۲۰ ساله بشوی؟ مثلاً چرا آرزو نمیکنیم ۱۰۰ ساله یا ۲۰۰ ساله بشویم؟ برای پاسخ به این سؤال دو روایت مختلف موجود است، روایت اول به نقل از مجتبی مینوی، ادیب، نویسنده، مصحح، مورخ و مترجم معاصر است که در ادامه آورده شده است:
«دارای بزرگ هخامنشی پسر گشتاسپ شاه حامی زرتشت در اواخر سلطنت خود (در حدود سال ۴۹۰ قبل از میلاد) ترتیب سال اوستایی را در مملکت ایران رسمی ساخت و آن به این طور بود که سال را درست ۳۶۵ روز و هر ماه را ۳۰ روز بگیرند و پنج روز زائد را در آخر سال [اضافه کنند]… چون سال حقیقی ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵ ثانیه و نیم است و اگر از این چند ساعت اضافی صرفنظر شود اول سال از اول سال شمسی حقیقی عقب خواهد ماند، یک قسم کبیسه اختراع کرده بودند که در سر هر صدوبیست سال یک ماه بر سال اضافه میگردد و آن سال را سیزده ماه میگرفتند. به طوری که در سر صدوبیست سال اول، دو فروردین ماه در یک سال بوده… سال سیزدهماهه را وَهیزَک [«وَهیجَک»، «بِهیزَک» یا «بِهتَرَک»] یعنی مبارک مینامیدند و جشن میگرفت».
ریشهی آرزوی ۱۲۰ ساله بشوی
نکتهی جالب دربارهی این دعا یا آرزو این است که ۱۲۰ ساله بشوی فقط در فرهنگ ایرانی کاربرد ندارد بلکه آرزویی رایج در میان یهودیان نیز هست. به همین دلیل روایت دوم دربارهی این آرزو که توسط برخی یهودیان ارائه شده، ریشهی این آرزو را به کتابهای مقدس یهودیان، پیوند میدهد. به عنوان مثال در در کتاب سفر تثنیه (از کتب مقدس یهودی) باب ۳۴ بند ۷ آمده است که حضرت موسی در زمان وفات ۱۲۰ ساله بود اما «نه چشمش تار بود و نه قوتش کم شده بود». از این رو یهودیان برای هم آرزو میکنند مانند حضرت موسی ۱۲۰ ساله شوند که نه چشمشان ضعیف شود و نه قوای جسمیشان رو به زوال باشد.
جالب است بدانید که این آرزو در زبان انگلیسی هم گاهاً مورد استفاده قرار میگیرد و به صورت «May you live until 120» بیان میشود.
«فلسفه آرزوی ۱۲۰ ساله بشوی» سومین بخش از مجموعه نوشتارهای مهمان «نوروزنامه» است. نوروزنامه مجموعهای از نوشتارهای کوتاه به قلم دوستان حقیقی و مجازی من است که به درخواست بنده و با لطف آنها به رشتهی تحریر درآمده است.
نوشتهی فوق به قلم دوست خوبم «ر. ک» است.