گاهی نوشتن از اتفاقات و داستانهای روزانه زندگی آنقدر سخت و ملالت آور میشود که ترجیح میدهم سکوت کنم و چیزی ننوسیم، گاهی هم آنقدر غرق در مشغلههای روزمره و گذر ایام میشوم که به کلی از همه چیز جا میمانم. یک ماه گذشته تلفیقی از همه چیز بوده، همهی اتفاقاتی که مرا از نوشتن دور کرده است.
بیش از یک ماه از آخرین نوشتار من در ای پی بلاگ میگذرد و در این مدت گاه گاهی خبر و یا رویدادی را در وبلاگ منعکس کردهام. نوشتن از اتفاقات این ماه پرتلاطم، برای من کار آسانی نیست، البته خبرها و رخدادهای جاری دنیا نیز در این مدت کم سر و صدا نبودهاند؛ از روز دانشجو و سالگرد تأسیس سازمان ملل متحد تا انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهور جدید ایالات متحده و رویدادن درخشانترین پدیده ابرماه شصت و هشت گذشته سال کره زمین.
مثل همیشه در نبود کسی چون من، نه زمان از حرکت باز ایستاده و نه چرخش جهان متوقف شده است. روزگار میگذرد و چه به زندگی روزمره مشغول باشیم و چه درگیر چالشهای درونی و بیرونی، عمر گران میگذرد…
دستِکم این چند صباح دوری از نوشتن، فرصت مناسبی برای نزدیک بودن به خودم بود و زمانی برای رفع برخی از کارهای جا مانده و تکمیل برخی اتفاقات. این دوره نیز مانند همهی عمر من، روزهای خوب و بدی داشت و لحظات تلخ و شیرین یک به یک آمدند و رفتند، شاید آنچه ماند تغییر جدید در نگرشم بود که امیدوارم در آینده تأثیر گذارتر از گذشته باشد و روند پیشرفت من و دنیای من دست خوش اتفاقات بهتری باشد…
در این مدت البته تماشای سریال مظنون (Person of Interest) ساختهی جاناتان نولان نیز، بخش مهمی از اوقات فراغتم را به خود اختصاص داده بود، سریالی که دیدنش را به همه توصیه میکنم و به زودی در مطلبی اختصاصی به معرفی آن خواهم پرداخت.