دوردستها ؛ برگردان شعری کوتاه و زیبا از سوزان کالینز
غرق در چمنزاران در دوردستها مخفی خرقهای از برگها پرتویی از مهتاب غمها فراموش مشکلات مدفون و آنگاه که صبحی آید دوباره میبرد با خود همهی آنها را اینجا جای…
۰ دیدگاه
۲۴ فروردین ۱۳۹۷
غرق در چمنزاران در دوردستها مخفی خرقهای از برگها پرتویی از مهتاب غمها فراموش مشکلات مدفون و آنگاه که صبحی آید دوباره میبرد با خود همهی آنها را اینجا جای…
گاهی نوشتن از اتفاقات و داستانهای روزانه زندگی آنقدر سخت و ملالت آور میشود که ترجیح میدهم سکوت کنم و چیزی ننوسیم، گاهی هم آنقدر غرق در مشغلههای روزمره و…
این متن به درخواست تعدادی از مخاطبان با فضایی متفاوت نوشته شده است ! چشمانم را می گشایم خیره به آفتاب حضور تو ، دیگر خواب برایم بی معنی است ،…
صدایم کن تو که شیرین ترین درد ی تو که زیباترین یاری برای قلب سنگ من تو که تنها ترین عشقی در این شهر هوس رانی صدایم کن که بسپارم…