داستانک پنج قلمرو زندگی نوشته مارک تواین / فصل دوم / عشق
فصل دوم: عشق پری ظاهر شد و گفت: «چهار هدیه باقی مانده است. یکی دیگر را انتخاب کن؛ و به خاطر داشته باش، زمان در گذر است و فقط یکی…
فصل دوم: عشق پری ظاهر شد و گفت: «چهار هدیه باقی مانده است. یکی دیگر را انتخاب کن؛ و به خاطر داشته باش، زمان در گذر است و فقط یکی…
میپنداشتی که در پاییز غمگین باشی. بخشی از تو هر سال با افتادن برگها از درخت پاییزی و برهنه شدن شاخههایش در برابر باد و سرمای سخت زمستان، میمرد. اما…
اگر خود و دشمنتان را میشناسید، لازم نیست از نتیجه صد جنگ بترسید. اگر خود را میشناسید اما دشمن را نه، برای هر پیروزی، رنج شکست را خواهید کشید. اگر…
شبی، در تلاش برای انجام کارهایم پشت میزم نشسته بودم، به او که در اطرافم پرسه میزد آرام زمزمه کردم: «چرا مرا تنها نمیگذاری؟» دقایق زیادی گذشت. فکر نمیکردم که…
استر پرسید: چرا همهي مردم غمگین هستند؟ پیرمرد در پاسخ گفت: ساده است، همهي آنها اسیر گذشتهی خود هستند. همه باور دارند هدف اصلی زندگی، پیروی کردن از یک طرح…
نصیحت؟ من هیچ نصیحتی ندارم. آرزو کردن را تمام کن و نوشتن را آغاز. اگر بنویسی، نویسنده هستی. بنویس به مانند یک زندانی که در صف مرگ است و حاکم…
سادگی ، صبر و دلسوزی. این سه بزرگترین گنجینههای شما هستند. سادگی در کردار و پندار، به سرچشمه هستی بازگشتهای. صبور با دوستان و دشمنان با روشی که همه چیز…
مرگ کسی که عاشق او هستی، چیز غریبی است. همهی ما میدانیم که زمان ما در این دنیا محدود است، و در نهایت همهي ما زیر چند پارچه (ورق) قرار…
مرلین پاسخ داد: بهترین کاری که برای غم و اندوه میتوان انجام داد، آموختن است. آموختن تنها چیزی است که نابود نخواهد شد. تو ممکن است پیر شوی و بدنت…