نامه / بخش پنجم / حسرت
2 اکتبر 1944 روزها می گذرد... این سفر دور و دراز ادامه می یابد و این راه، منِ مسافر را به سوی ناکجا آبادی سوق می دهد که تصور روشنی…
2 اکتبر 1944 روزها می گذرد... این سفر دور و دراز ادامه می یابد و این راه، منِ مسافر را به سوی ناکجا آبادی سوق می دهد که تصور روشنی…
29 سپتامبر 1944 اینبار می خواهم بی مقدمه تر با تو از این روزها سخن بگویم، از روزهایی که روزگارم را متفاوت کرده است... شاید با من موافق باشی که…
8 جولای 1944 همین موقعیت های گاه و بیگاه نوشتن یک برگ نامه، این روزهای مرا دگرگون کرده، همین چند خطی که برایت می نویسم، مهمترین امیدم برای زنده ماندن…
1 ژوئن 1944 نمی دانم از کجا شروع کنم و از چه برایت بگویم! از این روزها بگویم، از تنهاییم در این ناکجا آباد، از دلتنگی های بی پایانم و…
تازه کلاسم تموم شده بود، داشتم از دانشگاه که بیرون میومدم که گوشیم زنگ خورد... مامان بزرگم بود، گفت که کار واجبی باهام داره و ازم خواست که هر وقت…
جنگ جهانی دوم، نبردی فراگیر و گسترده در سطح جهان بود که در سال های میان 1939 تا 1945 به وقوع پیوست. این جنگ بزرگ با درگیر کردن بسیاری از…