تو در آینهای ؛ شعر سپید
تو در آینهای نزدیک مثل سراب دور مثل بغض شعله میکشد نگاهت در اقیانوس خشکیده ذهنم میسوزم در آتشی که خانهام شده میگدازم از درد از تنهایی هراس افروز از…
۰ دیدگاه
۱۱ فروردین ۱۳۹۹
تو در آینهای نزدیک مثل سراب دور مثل بغض شعله میکشد نگاهت در اقیانوس خشکیده ذهنم میسوزم در آتشی که خانهام شده میگدازم از درد از تنهایی هراس افروز از…
هنوز هم حرفهای نگفتهی بسیاری در ذهنم جاری است، هنوز هم شبهایم تلخ و بیپایان است و هنوز هم دستان سردم اسیر زمستان بیپایان تنهایی است. هنوز نمیتوانم از بودنم…
شب هایی که با یاد دستان گرمت بر من می گذرد جز سرد تر شدن دستان یخ زده من چیزی برایم در بر ندارد، من غرق در شب های بی…