رسم تباهی / ترانه
رسم تباهی غم و تنهایی و غصه با دلی که درد داره من و احساسی که رفته چشمی که هر روز میباره نه خیالی از تو اینجاست نه نفس تو…
۰ دیدگاه
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸
رسم تباهی غم و تنهایی و غصه با دلی که درد داره من و احساسی که رفته چشمی که هر روز میباره نه خیالی از تو اینجاست نه نفس تو…
این همان دنیاست، من همانم که بودم و تو همانی هستی که باید باشی. روزگار همین بوده، زندگی همین بوده و سرنوشت همین بوده که باید باشد. این همهی آن…
آنقدر این دنیا را تار می بینیم که دیگر تشخیص نمی دهم که چشم من کم سو شده یا رنگ دنیا سیاه ! هرچه هست ، دیگر هیچ چیز را…