باز بهار در راه است
کاش در این گوشهی عزلت جویباران و درختان در خیالات بگویند در پس هر پرده شاید زمزمهگر باشند باز بهار در راه است از ورای دریا در سپهر نیلگون زیر…
کاش در این گوشهی عزلت جویباران و درختان در خیالات بگویند در پس هر پرده شاید زمزمهگر باشند باز بهار در راه است از ورای دریا در سپهر نیلگون زیر…
گیسوی سیاه آسمان اختران را آراسته ماه را چو رویت بر دلم تابانده بی غایت شبی تاریک نهان و ناپیدا نور در جهان امشب شام آخر امشب شام پایانی امشب…
دریاب لحظه را حال که یار خانهاش همین حوالی این سوی دریاها در همین شهرست نخواه فردا را بگریز از گذر ایام از شورِ آتی نجوایی در دل بمان در…
شبی، در تلاش برای انجام کارهایم پشت میزم نشسته بودم، به او که در اطرافم پرسه میزد آرام زمزمه کردم: «چرا مرا تنها نمیگذاری؟» دقایق زیادی گذشت. فکر نمیکردم که…
سفر روزی بالاخره خواهی فهمید آنچه که باید انجام دهی و آغاز میکنی گرچه نواهای اطرافت فریاد خواهند زد نصیحتهای نابودگرشان را گرچه همهی خانه به لرزه میافتد و کششی…
رابرت فراست (Robert Frost) یکی از شعرای مشهور قرن بیستم کشور امریکا و از چهرههای برجسته ادبیات جهان در قرن گذشته است. او در سرودن اشعار عاشقانه تبحر خاصی داشت…
زیر چتر نا امیدی توی سرمای خیالت آرزوهام پیش رومه تو و اون عشق محالت دونه دونه اشکای من شُر شُر بارون پُر درد خیس خیسه تن تنهام می لرزم…
یاد تو پاک است و تنها جای تو در قلب من راه تو از چشم من زیر چشمم راه توست آب و جارو کرده ام خاک پایت می شود توتیای…
لباس سفید و غم بی تو موندن به یادت نشستن به پای تو سوختن به این بخت شومم همش شکوه کردن تو اون گوره تاریک به دنبالت گشتن شب مرگ…