دردنامه؛ شعلههای شمع
چند شمع دیگر بیشتر باقی نمانده و حسرت من برای نور، به شعلههای شمع خلاصه شده است. آنقدر غرق در تاریکی دنیای تهی خود شدهام که حتی دیدن سوسوی رو…
۰ دیدگاه
۲۸ اسفند ۱۳۹۷
چند شمع دیگر بیشتر باقی نمانده و حسرت من برای نور، به شعلههای شمع خلاصه شده است. آنقدر غرق در تاریکی دنیای تهی خود شدهام که حتی دیدن سوسوی رو…
میخوانم از جویباران، از شکوفهها، پرندگان و آلاچیقها از گلهای فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر+ میخوانم از دستههای گل، چترهای چرخان، می، شب زنده داری از نودامادها، از عروسها و…
نمی دانم نفرت از کجا آغاز می شود ، نمی دانم که چگونه آدمی به این راحتی از راه عشق منحرف و به چاه نفرت می افتد ، نمی دانم…