آنگاه که مینویسم و آنگاه که میاندیشم…
آنگاه که مینویسم فراموش میکنم در جهانی هستم پر از خالی، پر از پوچی و پر از تنهایی. فراموشم میشود که من، با همهٔ داستانهای نوشته و نانوشته، هنوز هم…
۰ دیدگاه
۳۰ آذر ۱۴۰۰
آنگاه که مینویسم فراموش میکنم در جهانی هستم پر از خالی، پر از پوچی و پر از تنهایی. فراموشم میشود که من، با همهٔ داستانهای نوشته و نانوشته، هنوز هم…
رویای موازی یک صبح دلانگیز، نم نم باران بهاری، کلبهای چوبی در عمق جنگلی فراموش شده، صدای چند پرندهی آوازه خوان، دارکوبهایی که گاه و بی گاه بر تنهی درختان…