در صحرا
جانداری یافتم عریان و حیوان گونه
کیست که بر زمین نشسته
قلبش را دست گرفته
و میخوردَش
گفتم خوش طعم است دوست من؟
گفت تلخِ تلخ
اما دوستش دارم
چراکه تلخ است
زیرا قلب من است…
در صحرا ترجمهای آزاد همراه با تصرف از شعری به همین نام از کتاب سواران سیاه، نوشتهی استیون کرین، شاعر و نویسندهي امریکایی است. کتاب شعر سواران سیاه، شامل پنجاه و شش شعر کوتاه است که شعر در صحرا سومین شعر این مجموعه است. مجموعه شعر سواران سیاه که مشهورترین اشعار استیون کرین را خود جای داده است، در سال ۱۸۹۵ میلادی منتشر شده است.
در صحرا شعری از شاعری جوان
استیون کرین در عمر کوتاه بیست و هشت سالهاش (۱۸۷۱-۱۹۰۰)، چهارده مجموعهي داستانی و دو مجموعه شعر را نوشت که کتاب نشان سرخ دلیری یکی از مشهورترین آثار اوست. نشان سرخ دلیری توسط انتشارات امیر کبیر به فارسی ترجمه و منتشر شده است. به مانند بسیاری دیگر از شعرا و نویسندگان سالیان گذشتهی جهان، کرین نیز در دوران حیاتش چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت و تلاشهایش برای اثبات خودش در میان نویسندگان جوان آن عصر، چندان نتیجهای در بر نداشت. هر چند هر چه زمان بیشتری از مرگ او میگذرد، ابعاد تازهای از هنر او نمایان میشود و حالا استیون کرین یکی از نویسندگان و شعرای مشهور امریکا محسوب میشود.
+ تصویر فوق نقاشی صحرا اثری از دکتر ادیت پیورر است. او اولین بوم شناس حرفهای ایالت فلوریدای امریکا در دههی سی قرن پیشین بوده و این نقاشی، طرحی انتزاعی از صحرای بورِگو در ایالت کلرادوی امریکاست.
In the desert
I saw a creature, naked, bestial
Who, squatting upon the ground
Held his heart in his hands
And ate of it
I said, Is it good, friend
It is bitter—bitter, he answered
But I like it
Because it is bitter
And because it is my heart
Stephen Crane, The Black Riders