ترانه / سراب

You are currently viewing ترانه / سراب

آسمان روی دگر شد
گویی دنیایم سراب است
سرابی به رنگ چشمت
تنها بهر من عذاب است
عذاب این غم سنگین
تاب از جان من ربوده
دل خوشی این دل پیر
دیدنت حتی به خواب است
خواب رویایی امروز
با همه غربت احساس
پاسخ تنها سوالیست
که برایم بی جواب است
جواب این دل خسته
در درون تو نهفتست
هرچند تو نزدیکم هستی
تقدیر جهان حباب است
حباب کوچک عشقم
مرا از عشقم ربوده
عاقبت سهمم رهاییست
سهم این زندان گرداب است
گرداب این دل عاشق
همه چیزم در خود افکند
شاید هرگز تو نبودی
آنچه بوده یک نقاب است
نقاب قلب سیپدت
در تقابل با سیاهی
حرمت قلبم شکسته
گرچه حال دل خراب است
خرابی همه گیتی
چون تو بر من هم مهم نیست
آنچه بال من شکسته
در نبودت این سراب است

دیدگاهتان را بنویسید