تاریخچه نوروز و تقویم ایرانی؛ روایت خیام از جشن سال نو در نوروزنامه

You are currently viewing تاریخچه نوروز و تقویم ایرانی؛ روایت خیام از جشن سال نو در نوروزنامه

روایات درباره‌ی تاریخچه نوروز و تقویم ایرانی بسیار زیاد است و منابع مختلفی برای بررسی تاریخچه نوروز و تقویم ایرانی وجود دارد، یکی از این منابع، کتاب نوروزنامه، منسوب به خیام است. البته در این که نوروزنامه را خیام نیشابوری نوشته، بین پژوهشگران اختلاف نظرهایی وجود دارد و بحث درباره‌ی آن هم در سطح دانش من نیست. به هر حال استاد مجتبی مینوی در دیباچه‌ی کتاب نوروزنامه، این کتاب را اثری از خیام دانسته است و البته بسیار از پژوهشگران هم با او عقیده هستند.

یکی از بخش‌های ابتدایی کتاب نوروزنامه، اشاره به تاریخچه نوروز و تقویم ایرانی است. تقویمی که البته خیام خودش آن را به شکل امروزی (تقویم جلالی) درآورد. آنچه خیام درباره‌ی نوروز و تقویم ایرانی در نوروزنامه نوشته است، با اندکی تصحیح، بر گرفته از کتاب نوروزنامه بسعی و تصحیح مجتبی مینوی، چاپ سال ۱۳۱۲ شمسی، در ادامه آورده شده است.

بیشتر بخوانید:  خیام و من؛ جهانی فراتر از زمان با جرعه‌ای از شعر ماورایی او

تاریخچه نوروز در نوروزنامه خیام

سبب نهادن نوروز آن بوده است که چون بدانستند که آفتاب را دو دور بود یکی آنک، هر سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانروز باول دقیقه‌ی حمل باز آید بهمان وقت و روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود، و چون جمشید آن روز را دریافت نوروز نام نهاد و جشن آیین آورد، و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند، و قصه آن چنانست که چون گیومرت اول از ملوک عجم بپادشاهی بنشست خواست که ایام سال و ماه را نام نهد و تاریخ سازد تا مردمان آن را بدانند، بنگریست که آن روز بامداد آفتاب باول دقیقه حمل آمد، موبدان عجم را گرد کرد و بفرمود که تاریخ ازینجا آغاز کنند، موبدان جمع آمدند و تاریخ نهادند، و چنین گفتند موبدان عجم که دانا آن روزگار بوده اند که ایزد تبارک و تعالی دوانزده فریشته آفریده است، از آن چهار فریشته بر آسمان‌ها گماشته است تا آسمان را بهر چه اندروست از اهرمنان نگاه دارند، و چهار فریشته را بر چهار گوشه جهان گماشته است تا اهرمنان را گذر ندهند که از کوه قاف بر گذرند، و چنین گویند که چهار فریشته در آسمان‌ها و زمین‌ها می‌گردند و اهرمنان را دور می‌دارند از خلایق، و چنین می‌گویند که این جهان اندر میان آن جهان چون خانه ئیست نو اندر سرای کهن برآورده، و ایزد تعالی آفتاب را از نور بیافرید و آسمان‌ها و زمین‌ها را بدو پرورش داد، و جهانیان چشم بروی دارند که نوریست از نورها ایزد تعای، و اندر وی با جلال و تعظیم نگرند که در آفرینش وی ایزد تعالی را عنایت بیش از دیگران بوده است.

بیشتر بخوانید:  مردم جهان چگونه نوروز را جشن می‌گیرند؟

و گویند مثال این چنانست که ملکی بزرگ اشارت کند بخلیفتی از خلفاء خویش که او را بزرگ دارند و حق هنر وی بدانند که هر که وی را بزرگ داشته است ملک را بزرگ داشته باشد، و گویند چون ایزد تبارک و تعالی بدان هنگام که فرمان فرستاد که ثبات بر گیرد تا تابش و منفعت او بهمه چیزها برسد آفتاب از سر حمل برفت و آسمان او را بگردانید و تاریکی از روشنایی جدا گشت و شب و روز پدیدار شد و آن آغازی شد مر تاریخ این جهان را، و پس از آن بهزار و چهارصد و شصت و یک سال بهمان دقیقه و همان روز باز رسید، و آن مدت هفتاد [و سه بار قرآن] کیوان و اورمزد باشد که آن را قرآن صغری خوانند، و این قران هر بیست سال باشد، و هر گاه که آفتاب دور خویشتن سپری کند و بدین جای برسد و زحل و مشتری را بهمین برج که هبوط زحل اندروست قرآن بود با مقابله این برج میزان که زحل اندروست یک دور اینجا و یک دور آنجا برین ترتیب که یاد کرده آمد، و جایگاه کواکب نموده شد، چنانک آفتاب از سر حمل روان شد، و زحل و مشتری با دیگر کواکب آنجا بودند، بفرمان ایزد تعالی حال‌های عالم دیگرگون گشت، و چیزها، نو بدید آمد، مانند آنک در خورد عالم و گردش بود، چون آن وقت را دریافتند ملکان عجم، از بهر بزرگ داشت آفتاب را و از بهر آنکه هر کس این روز را در نتوانستندی یافت نشان کردند، و این روز را جشن ساختند، و عالمیان را خبر دادند تا همگنان آن را بدانند و آن تاریخ را نگاه دارند،

و چنین گویند که چون گیومرث این روز را آغاز تاریخی کرد هر سال آفتاب را (و چون یک دور آفتاب بگشت در مدت سیصد [و] شصت و پنج روز) بدوانزده قسمت کرد هر بخشی سی روز، و هر یکی را از آن نامی نهاد و بفریشته ای باز بست از آن دوانزده فریشته که ایزد تبارک و تعالی ایشان را بر عالم گماشته است، پس آنگاه دور بزرگ را که سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانروزیست سال بزرگ نام کرد و بچهار قسم کرد، چون چهار قسم ازین سال بزرگ بگذرد نوروز بزرگ و نوگشتن احوال عالم باشد، و بر پادشاهان واجبست آیین و رسم ملوک بجای آوردن از بهر مبارکی و از بهر تاریخ را و خرمی کردن باول سال، هر که روز نوروز جشن کند و بخرمی پیوندد تا نوروز دیگر عمر در شادی و خرمی گذارد، و این تجربت حکما از برای پادشاهان کرده اند.

بیشتر بخوانید:  آغاز جشن‌های نوروز و سال نو با چهارشنبه سوری

فروردین ماه، بزبان پهلوی است، معنیش چنان باشد که این آن ماهست که آغاز رستن نبات در وی باشد، و این ماه مر برج حمل راست که سر تا سر وی آفتاب اندرین برج باشد.

اردیبهشت ماه، این ماه را در اردیبهشت نام کردند یعنی این ماه آن ماهست که جهان اندر وی ببهشت ماند از خرمی، وارد بزبان پهلوی مانند بود، و آفتاب اندرین ماه بر دور راست در برج ثور باشد و میانه بهار بود.

خردادماه، یعنی آن ماهست که خورش دهد مردمان را از گندم وجو و میوه، و آفتاب درین ماه در برج جوزا باشد.

تیرماه، این ماه را بدان تیرماه خوانند که اندرو جو و گندم و دیگر چیزها را قسمت کنند، و تیر آفتاب از غایت بلندی فرود آمدن گیرد، و اندرین ماه آفتاب در برج سرطان باشد، و اول ماه از فصل تابستان بود.

مردادماه، یعنی خاک داد خویش بداد از برها و میوها پخته که در وی بکمال رسد، و نیز هوا در وی مانند غبار خاک باشد و این ماه میانه تابستان بود و قسمت او از آفتاب مر برج اسد(را) باشد.

شهریورماه، این ماه را از بهر آن شهریور خوانند که ریو دخل بود یعنی دخل پادشاهان درین ماه باشد، و درین ماه برزگران را دادن خراج آسان تر باشد، و آفتاب درین ماه در سنبله باشد و آخر تابستان بود.

بیشتر بخوانید:  موسیقی منتخب / تصنیف بوی نوروز با صدای زنده یاد استاد ایرج بسطامی

مهرماه، این ماه را از آن مهرماه گویند که مهربانی بود مردمان را بر یکدیگر ، از هر چه رسیده باشد از غله و میوه نصیب باشد بدهند، و بخورند بهم، و آفتاب درین ماه در میزان باشد، و آغاز خریف بود،

آبان ماه، یعنی آب‌ها درین ماه زیادت گردد از باران‌ها که آغاز کند، و مردمان آب گیرند از بهر کشت، و آفتاب درین ماه در برج عقرب باشد.

آذر ماه، بزبان پهلوی آذر آتش بود، و هوا درین ماه سرد گشته باشد، و بآتش حاجت بود، یعنی ماه آتش، و نوبت آفتاب درین ماه مر برج قوس را باشد.

دی ماه، بزبان پهلوی دی دیو باشد، بدان سبب این ماه را دی خوانند که درشت بود و زمین از خرمی‌ها دور مانده بود، و آفتاب در جدی بود، و اول زمستان باشد.

بهمن ماه، یعنی این ماه بهمان ماند و ماننده بود بماه دی بسردی و بخشکی، و بکنج اندر مانده، و تیر آفتاب اندرین ماه بخانه زحل باشد بدلو با جدی پیوند دارد.

اسفندارمذماه، این ماه را بدان اسفندارمذ خوانند که اسفند بزبان پهلوی میوه بود یعنی اندرین ماه میوه‌ها و گیاه‌ها دمیدن گیرد، و نوبت آفتاب بآخر برج‌ها رسد ببرج حوت،

پس گیومرث این مدت را بدین گونه بدوانزده بخش کرد، و ابتداء تاریخ پدید کرد…

و این تاریخچه نوروز و تقویم فارسی بود از نگاه خیام نیشابوری، شاعر، منجم و فیلسوف ایرانی…

+تصویر: تابلوی «هفت سین» اثر از استاد حسین شیخ.

دیدگاهتان را بنویسید