تا آخرش پیش بروید؛ برگردان نوشتاری زیبا از چارلز بوکوفسکی
اگر میخواهید به راهی گام بگذارید، تا آخرش پیش بروید. در غیر این صورت اصلاً آن را شروع نکنید. شاید دوستان، همسر، بستگان و حتی عقل خود را از دست…
اگر میخواهید به راهی گام بگذارید، تا آخرش پیش بروید. در غیر این صورت اصلاً آن را شروع نکنید. شاید دوستان، همسر، بستگان و حتی عقل خود را از دست…
گویند که جهانست به پایان نزدیک مرز به میان زاد و مرگ بس باریک نا داند کسی گر که نباشد یارم هستی رو به زوالست و خورشید تاریک - مانده…
پشت پنجره نشستهای در غم زمستانی که میرود شیشههای مات مبهوت روزگاری که گذشت تو اما در تکاپوی نبرد با باد بهاری که تازیانه میزند بر تن سرد زمستان آوای…
چند شمع دیگر بیشتر باقی نمانده و حسرت من برای نور، به شعلههای شمع خلاصه شده است. آنقدر غرق در تاریکی دنیای تهی خود شدهام که حتی دیدن سوسوی رو…
نصیحت؟ من هیچ نصیحتی ندارم. آرزو کردن را تمام کن و نوشتن را آغاز. اگر بنویسی، نویسنده هستی. بنویس به مانند یک زندانی که در صف مرگ است و حاکم…
دلتنگ از دوری دلتنگ از دوری دلگیر از دوران عشق، تنهایی روز، بیخوابی مرگ، بیزاری دلتنگ از دوری دلگیر از جهان تنها در زندان نفرین بر دوران نفرین بر زندان…
برخی از پرندگان قصد اسارت در قفس را ندارد! به همین سادگی! پرهای آنها بسیار درخشان و آوازشان بسیار شیرین و وحشی است. باید اجازه دهید که بروند، و یا…
سالهاست در این حال ماندهام. در این دنیای ویران و تاریک، در این کنج عزلت که نالههایم از غم هجران کوش فلک را کر کرده و خونهای جاری از دو…
همه ما در زندگی دردهای کوچک و بزرگی را تجربه می کنیم، از درد خراشی ساده تا زخم هایی به بزرگی دنیایمان! زندگی، همین روزهای جاری و بی بازگشت، برای…
خسته رنگ روزام باز سیاهه نفسام بازم میگیره بازم تو دنیای سردم یه نفر داره میمیره می شینم کنج اتاقُ دوباره غرق یه رویا می سازم زندگی نو می سازم…