ترانه / دوزخ

دوزخ در این حال تماشایی نفسها رنگ مرگ دارد نشاید این دم آخر کسی بر قبرم اشک بارد نفسگیرست و بی رویا منم محکوم این نسیان قضای من همین باشد…

۰ دیدگاه

سپید / قفس

مانده ام در سایه ها رنگ تاریکی شده تن فرتوت دلم با همه افسانه ها خو گرفته خاطرم قصه من با من است هر دقیقه هر کجا شاید امروزش سیاه…

۰ دیدگاه

ترانه / خزان

در هیاهو مانده ام در همه لحظه ها پشت دیوار نگاه آروزهایم خراب زندگی رنگ خزان آسمانم بس سیاه روزگارم بی خیال در خیالاتم سراب دوست داشتن ها روا دوستت…

۰ دیدگاه