نوشتار مهمان؛ برگردان شعر «زن» از دریا حلبچهای به قلم زانا کردستانی
شعر مادر از دریا حلبچهای و برگردان زانا کردستانی: نمیخواهم که من تو بشوم تو هم من نشو! بگذار من همانند خودم زن باشم تو هم همچون مردانگیهای خودت مرد…
۰ دیدگاه
۲۶ فروردین ۱۴۰۱
شعر مادر از دریا حلبچهای و برگردان زانا کردستانی: نمیخواهم که من تو بشوم تو هم من نشو! بگذار من همانند خودم زن باشم تو هم همچون مردانگیهای خودت مرد…
کی میگه اثر نداری؟ کی میگه که تو یه روحی؟ توی اوج بی کسی هام تو به رنگ دل کوهی چه جوری دلت میاد تو دل من رو بسوزونی رفته…
کسی چون تو تو که رفتی از دیارم رو به تو آغوش زیاده داشتنی ها سهم قلبت عمر من که رو به باده کاشکی ای یار قدیمی من نبودم سر…
آخر قصه همینه بازم این لحظه یه تکرار تویی و میدونه خالی من....قصاصو چوبه یه دار اینجا دیگه ته خطه از یه دنیا راه خاموش باید از هرچیزی رد شم…