سال مرگ / داستان منفور
گاهی از آنچه هستم می ترسم، از افکاری که مرا ساخته، از افکاری که ساخته ام، از چیزی که هستم، از دنیایی که در آن هستم، از دردهایی که تمام…
۰ دیدگاه
۱۶ فروردین ۱۳۹۵
گاهی از آنچه هستم می ترسم، از افکاری که مرا ساخته، از افکاری که ساخته ام، از چیزی که هستم، از دنیایی که در آن هستم، از دردهایی که تمام…
زیر خاک نا امیدی گور من شده یه خونه این همه عشق و تنفر تا هبوط با من می مونه با یه شاخه ی گل رز روی خاکم اشک ریختی…
راه من از تو جداست یاد تو در دل کجاست سرنوشت تدبیر کرد بیراه را تقدیر کرد تو روی سوی خیال سوی آن عشق محال من نشینم در خفا در…
روزهایی که هریک با نام زندگی و با رنگ فنا بر من می گذرد، نه تنها وجودم را در آتش نفرتش می سوزاند بلکه روحم را از من می گیرد،…