دردنامه؛ شعلههای شمع
چند شمع دیگر بیشتر باقی نمانده و حسرت من برای نور، به شعلههای شمع خلاصه شده است. آنقدر غرق در تاریکی دنیای تهی خود شدهام که حتی دیدن سوسوی رو…
۰ دیدگاه
۲۸ اسفند ۱۳۹۷
چند شمع دیگر بیشتر باقی نمانده و حسرت من برای نور، به شعلههای شمع خلاصه شده است. آنقدر غرق در تاریکی دنیای تهی خود شدهام که حتی دیدن سوسوی رو…
دلواپس دستانی هستم که هرگز برای کمک به سویم دراز نشدهاند، دستانی برای کمک به منی که هرگز کسی کمکش نکرده است. نه کسی خواسته و نه کسی توانسته! همواره…
سکوتی توی چشماته که آتیش زده دنیامو کنارم هستی و اما رها کردی تو دستامو میخوای باور کنم نیستی بری خوشحال و آسوده شبا غرق خیالی شی که رفتن آرزوم…
استر پرسید: چرا همهي مردم غمگین هستند؟ پیرمرد در پاسخ گفت: ساده است، همهي آنها اسیر گذشتهی خود هستند. همه باور دارند هدف اصلی زندگی، پیروی کردن از یک طرح…