ترانه / دیوار تنهایی
دیوار تنهایی روز و شب درگیر درد و زنده ام با نفس مرگ اشکای بی حد و جاری مثل افتادن یه برگ توی پاییز جوونیم سردی صد تا زمستون مرگ…
دیوار تنهایی روز و شب درگیر درد و زنده ام با نفس مرگ اشکای بی حد و جاری مثل افتادن یه برگ توی پاییز جوونیم سردی صد تا زمستون مرگ…
در این عزلت نشینی های گاه و بی گاه، پیش می آید لحظه هایی که در اوج تنهاییم از خود بیخود می شوم و غرق می شوم در افکاری که…
تنها در کنج اتاق می نشینم، تهی از فکر، خالی از من و تنهای تنها. آنقدر درگیر تنهایی می شوم که دیگر صدای آشنای موسیقی ظاهراً مورد علاقه ام را…
نابودم ، نابود تر از آنچه فکرش را بکنی ... نابودتر از هر لحظه دیگر ، تنها ... تنهای تنها مانده ام ، کنج زندان ، زندانی که خود ساخته…
تنهایی و فکر می کنی که چیزی بدتر از تنهایی نیست اما دهه ها می گذرد تا بدانی بدتر از تنهایی هم هست و آنگاه که بفهمی دیگر دیرست و…
گاهی تنها تر از همیشه می شوم ، تنهاتر از همه روزهای قبل ، تنهاتر از لحظه ای که می گذرد ، تنهای تنها ... لحظات تنهاییکه در آن همه…
دنیای خالی دنـــبــال راه فرارم از همه از همه عالم مرگ من دیگه گذشته از بس که بد شده حالم دلم اینجا تک و تنهاس زندگیم همش یه جوره از…
دروغ یه داستان عجیبه و یه آغازِ ِو بی پایان یه بازیگر اینجاس که شده شاهزاده دوران با این بازی درد و غم اگه شاه یه دنیا شی بازم تو…
همیشه در زندگی انسان روزهایی وجود دارند که غم سراسر وجودش را فرا می گیرد و ناراحتی و غصه سهم لحظه لحظه هایش می شود . شاید آنچه که از…
هرچند نوشتن این چند خط یاوه برای من به مانند فرار از همه غمهاست و آرامش را در وجودم زنده می کند اما برخی از اوقات مثل امروز دقیقا نمی…