ترانه / دیوار تنهایی

You are currently viewing ترانه / دیوار تنهایی

دیوار تنهایی

روز و شب درگیر درد و
زنده ام با نفس مرگ
اشکای بی حد و جاری
مثل افتادن یه برگ
توی پاییز جوونیم
سردی صد تا زمستون
مرگ واسم مثل بهاره
توی گرمای تابستون

رو لبم همیشه خنده
ولی تو دلم جهنم
ظاهرم غرق امید و
زندگیم دنیای ماتم

توی یه دنیای دیگه
غرق زندگی ِ نامرد
پشت دیوار تنهایی
منم و روزای پر درد

یه جهانِ سرد و تاریک
داخل من پا گرفته
روح من از درد مرده
تو قبر ِ تن جا گرفته

به امید روز آخر
منم اینجا بس نشستم
بی رمق موندم و  بی کس
دل به مرگ خودم بستم

مرگی که مثل یه رویاس
اگه امروز باشه پیشم
اگه این آن بشه آخر
منم از غم رها میشم

توی یه دنیای دیگه
غرق زندگی ِ نامرد
پشت دیوار تنهایی
منم و روزای پر درد

دیدگاهتان را بنویسید