سال مرگ
در این لحظات رو به افول سال، من مانده ام و آنچه نامش زندگی است و آنچه دنیای ویرانم را ساخته است، من و دیواری که مرا ورای آنچه هست…
در همین لحظه که از تو دورم ، یادت همیشه و همه جا نزدیک من است و ذهن من دگیر خاطراتی که رنگ سیاهی بر روزگارم پاشیده و خورشید دنیای…
زیباترین لحظه زندگی آنگاه است که ما در کنج زندان تاریک دل خود یکدیگر را اسیر کرده ایم و تنهامی توانیم به تماشای این جنگ سرد بنشینیم ! شکنجه ها…
بازیچه هر نفس درد و تباهی هر خیال ماتم و اشکم رنگ زندگیم سیاه و نفرتت یه حس محکم نه دلیلی واسه موندن نه کلامی واسه گفتن منم و یه…
داستان رو به زوال سرنوشت من تمام وقت رفتن از جهان تو رسید بی تو خانه گور من برزخ و روز جزاست با مجازات روبرو مرگ و اعدام بند و…
تو بودی و همه دنیام چه زیبا همه فکر و خیالم غرق رویا کنار تو همه چی عاشقانه تموم فکر و ذکرم صادقانه چه ساده رنگ خاطره گرفتن همون روزا…
دلتنگم دلتنگ چه کسی؟ دلتنگ عشقم ! دلتنگ خاطراتم! او کجاست؟ نمی دانم ! می خواهی بدانی کجاست ؟ نه ! نمی خواهم بدانم کجاست ! پس چه می خواهی…
در هیاهو مانده ام در همه لحظه ها پشت دیوار نگاه آروزهایم خراب زندگی رنگ خزان آسمانم بس سیاه روزگارم بی خیال در خیالاتم سراب دوست داشتن ها روا دوستت…
می گدازم من در این حال نهانی در خیالم در غروبی بس خزانی راهم از عالم جدا زندگی ام نا بجا راز دل را بس که گفتم زین هوای بی…
راه من از تو جداست یاد تو در دل کجاست سرنوشت تدبیر کرد بیراه را تقدیر کرد تو روی سوی خیال سوی آن عشق محال من نشینم در خفا در…