خواب و بیدار ؛ برگردان دو نوشتار کوتاه از دنیل هندلر نویسنده معاصر فرانسوی

You are currently viewing خواب و بیدار ؛ برگردان دو نوشتار کوتاه از دنیل هندلر نویسنده معاصر فرانسوی

مرگ کسی که عاشق او هستی، چیز غریبی است. همه‌ی ما می‌دانیم که زمان ما در این دنیا محدود است، و در نهایت همه‌ي ما زیر چند پارچه (ورق) قرار می‌گیریم، و هرگز از خواب بیدار نمی‌شویم. با این حال همیشه زمانی که مرگ برای کسی که می‌شناسیم روی می‌دهد شگفت زده می‌شویم. مانند وقتی است که در تاریکی از پله‌ها به سمت اتاق خواب بالا می‌روید، و فکر می‌کنید یک پله‌ي دیگر هم وجود دارد. پای شما، در میان هوا، سقوط می‌کند، و لحظه‌ای بیمار گونه در این شگفتی تاریک وجود دارد که شما سعی می‌کنید راه خود را در میان چیزها دوباره تنظیم کنید.

بیشتر بخوانید:  آموختن ؛ برگردان بخشی کوتاه از کتاب شمشیر در سنگ اثر تی. اچ. وایت

بیدار در خواب

همه، در نقطه‌ای از زندگیشان، ناگهان در نیمه‌های شب از خواب بیدار می‌شوند و احساس می‌کنند در دنیا تنهاترین هستند، هیچ کس دوستشان ندارد و هیچکس دوستشان نخواهد داشت، و هرگز دوباره یک شب خواب راحتی نخواهند داشت و همه‌ی زندگیشان را صرف سرگردانی در اطراف منظره‌ای دوست داشتنی خواهند کرد، به امید آنکه ناامیدانه شرایط خود را بهبود دهند، اما متأسفانه، در درون قلب خود، برای همیشه بی عشق خواهند ماند. بهترین کاری که در این شرایط می‌توان انجام داد این است که کس دیگری را هم بیدار کرد، تا او هم این راه را حس کنند.

خواب و بیدار ترجمه‌ای آزاد و همراه با تصرف از دو بخش کوتاه از کتاب «Horseradish: Bitter Truths You Can’t Avoid» نوشته‌ی دنیل هندلر با نام مستعار لمونی اسنیکت است. عمده‌ی شهرت این نویسنده‌ی معاصر فرانسوی به خاطر مجموعه کتاب‌های ماجراهای بچه‌های بدشانس است. کتاب Horseradish که متون فوق از آن‌ها انتخاب شده است، مجموعه‌ای است که به سبک نقل قول نوشته شده و با شوخی طبعی،‌ مباحث عمیق را بیان می‌کند. این کتاب در واقع اقتباسی و یا گزیده‌ای از موضوعات بیان شده در دیگر مجموعه کتاب مشهور دنیل هندلر به نام بدبیاری‌ها است.

کتاب Horseradish دنیل هندلر (لمونی اسنیکت)
جلد کتاب Horseradish اثری از دنیل هندلر (لمونی اسنیکت)

It is a curious thing, the death of a loved one. We all know that our time in this world is limited, and that eventually all of us will end up underneath some sheet, never to wake up. And yet it is always a surprise when it happens to someone we know. It is like walking up the stairs to your bedroom in the dark, and thinking there is one more stair than there is. Your foot falls down, through the air, and there is a sickly moment of dark surprise as you try and readjust the way you thought of things.

Everyone, at some point in their lives, wakes up in the middle of the night with the feeling that they are all alone in the world, and that nobody loves them now and that nobody will ever love them, and that they will never have a decent night’s sleep again and will spend their lives wandering blearily around a loveless landscape, hoping desperately that their circumstances will improve, but suspecting, in their heart of hearts, that they will remain unloved forever. The best thing to do in these circumstances is to wake somebody else up, so that they can feel this way, too.

Daniel Handler (Lemony Snicket), Horseradish

دیدگاهتان را بنویسید