گاهی ندانستن آسانتر است. همه چیز تغییر میکند و دوستان میروند. و زندگی برای هیچکس متوقف نمیشود. دلم میخواهد بخندم، یا شاید دیوانه شوم، یا شاید شانههایم را از عجیب بودن انسانها، خصوصاً خودم، بالا بیندازم. فکر میکنم داستان این است که هر کس باید برای خودش زندگی کند و تصمیم بگیرد و آن را با سایرین مشترک شود. نمیتوانید گوشهای بنشینید و به زندگی هر کسی بیش از خود اهمیت بدهید و آن را عشق بنامید. اصلاً نمیتوانید. باید کاری کنید. من کاری که میخواهم را انجام خواهم داد. من کسی خواهم بود که حقیقتاً هستم. و میخواهم بفهمم که حقیقتم چیست… ما میتوانیم همه دور هم بنشینیم و تعجب کنیم و نسبت به هم حس بدی داشته باشیم و مردم را به خاطر کارهایی که کردهاند، کارهایی که نکردهاند و چیزهایی که ندانستهاند سرزنش کنیم. نمیدانم. فکر کنم همیشه کسی برای سرزنش وجود دارد…
سرزنش برگردانی آزاد و همراه با تصرف از بخش کوتاهی از متن کتاب مزایای منزوی بودن نوشتهی استیفن شباسکی، فیلمنامهنویس، کارگردان و رماننویس امریکایی است. این کتاب که یکی از پرفروشترین کتابهای دو دههی اخیر امریکاست، در سال ۱۹۹۹ منتشر شد و در سال ۲۰۱۲ با اقتباس از این کتاب، فیلم مزایای منزوی بودن با بازی اما واتسون، لوگن لرمان و ازرا میلر اکران شد. ترجمهی فراسی این کتاب در سال ۹۵ منتشر شده است.
It’s much easier to not know things sometimes. Things change and friends leave. And life doesn’t stop for anybody. I wanted to laugh. Or maybe get mad. Or maybe shrug at how strange everybody was, especially me. I think the idea is that every person has to live for his or her own life and than make the choice to share it with other people. You can’t just sit their and put everybody’s lives ahead of yours and think that counts as love. You just can’t. You have to do things. I’m going to do what I want to do. I’m going to be who I really am. And I’m going to figure out what that is… We could all sit around and wonder and feel bad about each other and blame a lot of people for what they did or didn’t do or what they didn’t know. I don’t know. I guess there could always be someone to blame…
– Stephen Chbosky (The Perks of Being a Wallflower)