زمزمه ؛ برگردان بخشی از کتاب سایه و استخوان اثر لی باردوگو
شبی، در تلاش برای انجام کارهایم پشت میزم نشسته بودم، به او که در اطرافم پرسه میزد آرام زمزمه کردم: «چرا مرا تنها نمیگذاری؟» دقایق زیادی گذشت. فکر نمیکردم که…
شبی، در تلاش برای انجام کارهایم پشت میزم نشسته بودم، به او که در اطرافم پرسه میزد آرام زمزمه کردم: «چرا مرا تنها نمیگذاری؟» دقایق زیادی گذشت. فکر نمیکردم که…
همانطور که در خبرها دیده و شنیدهاید، توفان هاروی چند روزی است دو ایالت جنوبی امریکا، تگزاس و لوئیزیانا را درنوردیده است. توفانی سهمگین که علاوه بر شکستن رکورد بارندگی…
سفر روزی بالاخره خواهی فهمید آنچه که باید انجام دهی و آغاز میکنی گرچه نواهای اطرافت فریاد خواهند زد نصیحتهای نابودگرشان را گرچه همهی خانه به لرزه میافتد و کششی…
من بی تو بیهوده از زندگی سیرم میدونی که بی تو هر لحظه میمیرم میمیرم و اما مردن نهایت نیست تصویرت تو ذهنم عین خیالت نیست تو در منی و…
نقاب2: لبخند اولین چیزی که در ابتدای این راه جدید، اما سخت، ذهنم را به خود درگیر کرده بود، گذشتهی پر چالش و غمهای روزهای پیشین در دنیایم بود. روزهایی…
شکست هاروی اسپکتر (با بازی گابریل مکت): الان وقت رفتنه، من میتونم 12 نفر از اعضا رو اسم ببرم که همیشه حمایتت میکنن. ما میتونیم حمایت همهی اعضا رو داشته…
بیشتر از دو سال و نیم از انتشار آخرین مجموعه داستان طنز در ایپیبلاگ میگذره، آخرین داستان طنزی که اینجا منتشر شد، شرکت بود. داستانی که البته پر حاشیهترین داستان…
اندوه خانهای است جایی که صندلیهایش فراموش کردهاند که ما را نگه دارند آینههایی که ما را منعکس کنند دیوارهایی که ما را در خود اسیر کنند اندوه خانهای است…
زندگی صوری مایک راس: اگه بگم منم هيچ برنامهاي واسه زندگيم ندارم، چي؟ اگه من گير بیفتم چه غلطي بايد بکنيم، "هاروي" ؟ هاروی اسپکتر: گير نميافتي. مایک: اين جوابته؟…
نقاب1: من، بازیگر تنهایی روزهایی عجیبی است، من، به مفهومِ حقیقی خویش بودنم، در هیچ خیالی راه ندارم، در یاد هیچکس وجود ندارم و نبودنم دستیافتنیتر از بودنم، است. این…