سپید / شب باران
یاد تو پاک است و تنها جای تو در قلب من راه تو از چشم من زیر چشمم راه توست آب و جارو کرده ام خاک پایت می شود توتیای…
یاد تو پاک است و تنها جای تو در قلب من راه تو از چشم من زیر چشمم راه توست آب و جارو کرده ام خاک پایت می شود توتیای…
حسرت روزای با تو با همه گریه و زاری واسه قلبم باقی مونده حقمه این همه خواری عشقمو بازی گرفتی یاد من تو خاطرت مرد پای تو سوخته وجودم دلتو…
شکسته قلبم خمیده قدم بریده دیگر نفس سردم گام می نهم باز در راه بی تو در رویای روح در آغوش مرگ در سودای عشق اینبار تنهاتر ، تنهاتر از…
هرچند می توان فارغ از هر تفکری به گذشته و حال و آینده نگریست اما بی شک نمی توان از نقش هر انسان در سرنوشت خود و دیگران چشم پوشید…
غم خورشید را که دید در دیار بی غمی در همان سو که تویی در دیار بی همدمی آغوش گرمش را چه شد آن گاه که راه را در خم…
دو چشمم خون می بارند گلویم راه را بسته نفس ها مرگ می خواهند در آن روزی که خواهی رفت درونم آتشی بر پا شرر ها می زند بر من…
روزهایی که هریک با نام زندگی و با رنگ فنا بر من می گذرد، نه تنها وجودم را در آتش نفرتش می سوزاند بلکه روحم را از من می گیرد،…
عمر تلف یعنی همین، همین که بی تو بمیرم به یاد چشمات بمونم به پای عشقت بشینم تنهای تنها بمونم با چشم پرخون دلم خیانتاتو ببینم دست تو رو رها…
گفتم: روزهای رویای من به سر آمده... گفت: کدامین رویایت؟ گفتم: رویای کودکانه من! رویایی که هیچ کس آن را ندید! گفت: رویایت چه بود؟ گفتم: آنقدر ساده که تو…
روزهای سیاه من یکی پس از دیگری می گذرد و چیزی جز خاکستری از آتش خاطرات برایم نمی ماند. روزهایی که شب را روسفید کرده اند. اثر فرساینده این روزهای تاریک…